پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

بادلم دوباره وارد یک جنگ می شوم

پنجشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۱:۳۱ ق.ظ
دوباره بهار شد بیا

و بهار هم دلش نبود بیاید

اردیبهشت بی بهشت چه کار کند

مگر غنچه بی تو می شکفد

پروانه بی تو شمع را به چه کار آید

رودها را خشک کردی

آسمان نای نیلی شدن ندارد

و شب را از خواب بیدار کردم

و بیدار نشد

و تا صبح گریه کرد

می خواهی همه گریه کنیم

خورشید را دیده ای که از غمت پیر شده

و گریه می کند

 خورشید آبرویی از تو داشت

و تن خورشید برای تو ناقص شد

و تو خورشید را تنها نمی گذاری

پس  من سیاهی شبم

 می روم

من آب می شوم

در زمین در فضا

 قول می دهم که سنگ می شوم

گریه می کنم و سبز می شوم

بادلم دوباره وارد یک جنگ می شوم

باز داد می زند هوار می زند که من تنگ می شوم

گر نیایی دوباره زنگ می زنم

اولش تمام صدایم که گریه بود

پس در اینجا سلام می کنم

و سر به سنگ می زنم.

(۱/۲/۹۰)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۲/۰۱

نظرات  (۲)

این شعر عالی بود

سرشار از قریحه و صورخیال

باید به این ذوق آفرین گفت...
منم عمار همون بچه بسیجی
زخاک فکه و فاو و دوئیجی
همون سینه زنی که میره هیئت
کلاس عشق بازی با ولایت
همونی که شنیده این عمار
دلش آتیش گرفته از غم یار
نوشته نامه ای از جان به جانان
به نام حق تعالی رب منان
سلام مولای من سید علی جان
سلام ای رهبرم ای قلب ایران
سلام ای قوت دلهای خسته
بگو مولا دلت از چی شکسته ؟
بگو آقا که دل ها بی قراره
چشا رو گونه ها شبنم می کاره
بگو آقا فقط با یک اشاره
که غصه دلامون رو کرده پاره
فدایی ات من عمار آقا
هزاران در هزاران بار آقا
فقط کافی ست لب برگشایی
بتازم یک تنه در هر شعاعی
چنان جنگم ز عشقت تا شهادت
که صد لیلی برن بر تو حسادت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">