پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

همه مردم اول فروردین فال حافظ میگیرن من ششم فروردین خب معلوم چی میاد دیگه...

خانه
حافظ
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۹
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد
سوی من وحشی صفت عقل رمیده
آهوروشی کبک خرامی نفرستاد
دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
و از آن خط چون سلسله دامی نفرستاد
فریاد که آن ساقی شکرلب سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد
چندان که زدم لاف کرامات و مقامات
هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد
حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۱۱
شما مرا درخت صدا کنید

فاطمه ، فاطمۀ دورۀ پیغمبر نیست

یا نه! این فاطمه آن فاطمۀ حیدر نیست

چه سوالی ست که می پرسی؟ علی جان خوبی؟!

من کجا خوبم اگر حال شما بهتر نیست

غیر از این دردِ حجابی که گرفتی از من

بستری بودنت آن قدر عذاب آور نیست

فضه می گفت بیایید غذا آماده ست

زینبت گفت نمی آیم اگر مادر نیست

گریه آور شده این آمد و رفتی که مراست

وای از این خانه که دارای در دیگر نیست

حسین رستمی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۱۳
شما مرا درخت صدا کنید

شهادت صدیقه ی کبری حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت...

شبی که گیسوی اطفال خانه شانه نباشد

همان شبی ست که زهرا درون خانه نباشد

علی و فاطمه باشند توی ذهن خدا و- 

برای خلقت هفت آسمان بهانه نباشد؟

میان این دو به خنده به گریه یا به گلایه 

عبارتی نشنیدم که عاشقانه نباشد

خداچگونه بیاید پی جنازه ی عشقش 

اگر مراسم تدفین تو شبانه نباشد؟!!

مزار مخفی زهراست هرکجا که هزاران

پرنده باشد و ردی از آب و دانه نباشد...

مهدی رحیمی

آدما همیشه بین شادی و غم می‌مونن

شادی و غم‌ ، تنها جفتی‌اَن که با هم می‌مونن

اونا که بین غم و شادی باشن‌ ، بهشتی‌اَن

اونا که غرق یکی شَن تو جهنم می‌مونن

بعضی دردا رُ با گریه می‌گی و خلاص می‌شی

بعضی از غصه‌ها هستن که با آدم می‌مونن

یه چیزایی هس که باید با نگفتن بگیشون

مث بی‌گناهی حضرت مریم می‌مونن..........

علی محمد مودب

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۳۳
شما مرا درخت صدا کنید

منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد

صبح همراه سحر خیز جوانش برسد

خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد

ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد

پرده چاردهم وا شود و ماه تمام

از شبستان دو ابروی کمانش برسد

لیله القدر بیاید لب آیینه‌ی درک

سوره فجر به تاویل و بیانش برسد

نامه داده ست ولی عادت یوسف اینست

عطر او زودتر از نامه رسانش برسد

شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود

عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد

ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود

که تو هم آمده باشی و اذانش برسد

قاسم صرافان 

عطر نرگس...

تو رو حتی توو رویامم ندیدم

ولی یه عمره جات خالیه پیشم

ندیدمت چه احساس غریبی

ندیدمو برات دلتنگ میشم!!!

همش حس میکنم نزدیک میشی

تو حتی خواب و رویامو گرفتی

خودت احساسمو درگیر کردی

خودت تنهایی دنیامو گرفتی!

بیا تا کفترا دورت بگردن

براشون هر قدم دونه بپاشی

چراغون میکنم پس کوچه هارو

شاید قسمت بشه این جمعه باشی

تا کی واسه رسیدن استخاره؟

شاید صدسال دیگه م بد بیاره

نمیدونم شاید دست تو هم نیست

خدا شاید برات دلشوره داره !

فقط بگو کدوم هفته کدوم روز؟

کجا منتظر رسیدنت شم؟

میخوام کاری بدم دست خودم که

خودم بهونه ی اومدنت شم

سپردی دست کی پیراهنت رو؟

که یک عمره برامون نمیاره

چه بوی نرگسی می پیچه اینجا

اگه این باد سرگردون بذاره!!!

ترانه عطر نرگس حدیث دهقان - علی لهراسبی

++

آخرین پست 91 ... سال جدید پیشاپیش مبارک...!


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۱ ، ۰۱:۵۶
شما مرا درخت صدا کنید

پیش ما سوختگان، مسجد و میخانه یکیست

حرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکی است


اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته‌نظریست

گر نظر پاک کنی، کعبه و بتخانه یکیست


هر کسی قصه شوقش به زبانی گوید

چون نکو می‌نگرم، حاصل افسانه یکیست


اینهمه قصه ز سودای گرفتارانست

ورنه از روز ازل، دام یکی، دانه یکیست


ره هرکس به فسونی زده آن شوخ ار نه

گریه نیمه شب و خنده مستانه یکیست


گر زمن پرسی از آن لطف که من می‌دانم

آشنا بر در این خانه و بیگانه یکیست


هیچ غم نیست که نسبت به جنونم دادند

بهر این یک دو نفس، عاقل و فرزانه یکیست


عشق آتش بود و خانه خرابی دارد

پیش آتش، دل شمع و پر پروانه یکیست


گر به سرحد جنونت ببرد عشق عماد

بی‌وفایی و وفاداری جانانه یکیست


همراه چند شعر دیگر عماد خراسانی را خوانده اند:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۴
شما مرا درخت صدا کنید