پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

ما فاتحان شهرهای رفته بر بادیم

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۴۰ ب.ظ

این شکسته چنگ دلتنگ محال اندیش

نغمه پرداز حریم خلوت پندار

جاودان پوشیده از اسرار

چه حکایتها که

دارد روز و شب با خویش


دیگر ما

فاتحان گوژپشت

و پیر را مانیم

بر به کشتیهای موج بادبان را از کف

دل به یاد بره های فرهی ، در دشت ایام تهی ، بسته

تیغهامان زنگخورده و کهنه و خسته

تیرهامان بال بشکسته


کوسهامان جاودان خاموش


ای پریشان گوی مسکین پرده دیگر کن


ما

فاتحان شهرهای رفته بر بادیم

با صدایی ناتوانتر زانکه بیرون آید

از سینه

راویان قصه های رفته از یادیم

کس به چیزی یا پشیزی برنگیرد سکه هامان را

گویی از شاهی ست بیگانه

یا ز میری دودمانش منقرض گشته



ما

فاتحان قلعه های فخ تاریخیم

شاهدان شهرهای شوکت هر قرن

ما

یادگار عصمت غمگین اعصاریم


ما

فاتحان شهرهای رفته بر بادیم

با صدایی ناتوانتر زانکه بیرون آید

از سینه

ما

راویان قصه های رفته از یادیم






"بـا احـتـیـاط بـخـوانـیـد سـطـح شـعـر لـغـزنـده اسـت. بـس که شـاعـر سـطـر بـه سـطـر بـاریـد و نـوشـت..."

+ممنون از +خانم اکبری 
+برای مه لیلا :
قدیمیه تیتراژ هم بوده ولی قشنگه 


دریافت

+برای مردم سوریه دعا کنید...

+آهنگ ای کاروان (بامداد فلاحتی )
این آهنگ شعر زیبایی داره که توسط یه خواننده ملعون! خوانده شده بود و من همیشه حیفم میامد که شعر به این خوبی را چرا باید این بخونه...  که خدا رو شکر خواننده های با شخصیت و خوش صدایی چون بامداد قلاحتی و چند نفر دیگه هم این خواندن .


دریافت

همین آهنگ با صدای آقای مرتضی حکایت (من خودم این بیشتر از بالای دوس دارم ولی حیف از وسط رسیدم !)


دریافت

+آهنگ امام رضا (محسن میرزاده) با لهجه مشهدی 

این قبلن از رادیو هفت ذخیره کرده بودم و اما چند شب پیش تولد رادیو هفت همین آقا را آوردن زنده خواند لباس های سنتی ، کردی خراسانی تنش بود فوق العاده زیبا بود حیف ذخیره ش نکردم.


دریافت


+ نفوذ فرهنگ مقامت در استرالیا : 
پس از موافقت استرالیا با حمله به سوریه صبح دیروز چهارشنبه 28 آگوست 2013 تصویری از «شهید عماد مغنیه» در یک ایستگاه قطار در "سیدنی" استرالیا دیده شد.
نصب کنندگان این تصاویر در زیر آن نوشته اند: "عماد بر می گردد"

نظرات  (۱۸)

۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۴۴ گذری عاشقانه
وقتی که رسید شاخه ها تزئین شد
بر پشت درخت بارها سنگین شد
باد آمد و توت ها زمین افتادند 
یک باره لب پیاده رو شیرین شد
پاسخ:
قشنگ بود... ممنون از شعری که برای پیاده رو آوردید.... و ممنون از توت های رسیده ی شیرین ...
خدایا:
بارها همان جایی دستم راگرفتی که میتوانستی مچم رابگیری.
فردا به امیدآنکه درآغوشم بگیری شروع میکنم.
رهایم مکن.
پاسخ:
ممنون...
سلام آقای درخت
آهنگ و شعر واقعا قشنگی بود
کیفور شدم
دیاری برام تداعی شد با خونه های کاهگلی در حالیکه همه جا به هم ریخته اس و همه ساکنینش فرار کردن و خودم رو بدون ذره ای زحمت فاتح این دیار دیدم!!!
پاسخ:
سلام

شعر که از همشهری شما جناب اخوان ثالث است و آوای علیرضا خان قربانی در هم آواز پرستو های آه ! ... زیبا س.
انگار نمی آید و هم می آید
این دور و بر انگار که کم می آید
او عابر و من پیاده رو آه چقدر
از حاشیه رفتنش خوشم می آید ....
پاسخ:
سلام

ممنون... قشنگ بود یعنی خیلی قشنگ بود ...

مرسی که به پیدا رو شعر هدیه می دید.
۰۴ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۲۱ به آقا ابوالفضل
سلام

شرمنده که تغییر آدرسم بهت خبر ندادم ، یعنی به هیچ کس خبر ندادم 
نه اینکه از آمدنتان اینجا خوشحال نشده باشم ... به "پیاده رو" خوش آمدید!
ممنون که یاد ما هستید من هم یاد با هم بودن هامان هستم.
لطف داری ... خیلی مخلصیم 
یا علی مدد.

از آدم‌ها بگذر!. 

دلت را گنده‌تر کن . 

ناراحت این نباش 

که چرا جاده‌ی رفاقت با تو همیشه یک‌طرفه است ؛

مهم نیست اگر همیشه یک‌طرفه‌ای !

شاد باش که چیزی کم نگذاشته‌ای و بدهکار خودت ، رفاقتت و خدایت نیستی !

پاسخ:
چیزی کم نگذاشته‌ام؟
بدهکار خودم ... خدایم....؟ 

البته من از هر دو لذت بردم، مثل  اینکه از زمستان پای در بهار  یا تابستان بگذاری، هر دو زیبایند؛ تفاوت ها ناشی از سلیقه های متفاوت ماست .
پاسخ:
ممنون آقا نصرتی عزیز 

کاملا درست می فرمایید.

ما خیلی مخلصیم...
سلام
خوب بود ولی راز دل رو که قبلا هم به لطف شما شنیده بودم بیشتر دوس دارم
راستی من خیلی دوس داشتم مطالبتون رو پسند بزنم (تا نیازی به نظرات پیش پا افتاده مثل خوب بود ... لذت بردم و ... نباشه)
تو دلم میموند اگه لایک نمیکردم...
بنابراین چاره ای نبود :-)
registration was successful.
پاسخ:
سلام

پسند زدن هم خوب است ، اتفاقا باعثمیشه مطالب بهتر امتیاز داشته باشن و دیگران هم از مطالب با امتیار تر اطلاع پیدا کنن ، چه خوب باقی دوستان هم امتیاز بدن ! البته نظر هم بدن ها!

ممنون.

کاش ناشناس نمی فرستادید ... گرچه من قدرت حدس زدنم بالاست و می تونم حدس بزنم فرستنده نظر رو !

-----------------------------

لطف شما همیشه بوده ... 
۰۶ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۱۵ آشنای قدیمی
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
از کجا؟
پاسخ:
تصادفی!
۰۶ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۲۵ آشنای قدیمی
جدا از کجااااا؟
پازل نیس که دیگه بابا
پاسخ:
از صفحه آسمونی

همین امروز.

محتاجیم به دعا ...
ممنون
بابت آهنگها
بابت شعرهای قشنگتون
عالین
از دیروز آهنگهای وبلاگتون رو دانلود کردم و گوش میدم
ممنونم
پاسخ:
خواهش می کنم  ...قابل نداره.
سلام
ئــــه،چه با مزه
علائم و نمادهای شاعرانگی
لطفا هنگام سرودن به علائم دقت فرمائید!
چند سال دیگه به عنوان تدوین کننده علائم شاعرانگی معروف میشین هااااا
شاعرا باید امتحان آیین نامه شاعرانگی بدن
D:
مثلا"اشعارتان به ما گوشه میزند،از سمت دیگر برانید!!"
پاسخ:
سلام
"شعر گفتن ممنوع" هم خوبه !
خب خوبه تا حالا سه تا علامت داریم !
۰۷ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۲۴ آشنای قدیمی
سلام
پس از تو نمونم برای خدا تو مرگ دلم را ببینو برو
چو طوفان سختی ز شاخه ی برگ گل هستیم را بچینو برو


خیلی قشنگ بود... به دل نشست
پاسخ:
سلام

تمامی دینم به دنیای فانی شراره  عشقی که شد زندگانی ...

 ممنون.
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـن
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــن
بر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــن
تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کـــن تا آرزو، زنجیر را باور نکن
پاسخ:
بیشتر از سنگهایت ، شیشه صدچندان شکست
در پـــی خـــواب زمستــــان باور گلدان شکست

رفتنت  کابــــوس هــــای  بـــــاغ را  تعبیــــر کرد
شاخه های سرو هم در عصر یخبندان شکست

عده ای در روستــــا با عشـــق مشکل داشتند
مرد چوپانی نی اش در دست نامردان شکست

دختــــر  ارباب  رعیــت  زاده ای  را  جــــا گذاشت
قاب عکسی مشترک با چهره ای خندان شکست
.....
پک به سیگارش زد و توی گلویش حبس کرد
داد زد مهــر سکـوت کهنه ی زندان شکست

عصرها تنها نشستن-کافه-پی در پی دلش
با مــرور خاطراتـــی از حنــــابندان شکست

چـــای را یکبـــاره نوشید و لبش می سوخت ...آی
دست لرزید (استکان )در حسرت (قندان )شکست
.....
بعد اقــرار هــــزار و سیصد و انـــدی  غـــــزل!
بغض شاعر ساده در جمع هنرمندان شکست

(فواد میرشاه ولد)
پیاده رو نه جای دلتنگی ست...
جای قدم گذاشتن بر هر چیز تنگ است!
پاسخ:
سلام

پیاده رو ما هم گاهی اینجور است که می گسد و گاهی هم جای دلتنگی !!
دقیقا همین بود ...خیلی خیلی متشکرم
پاسخ:
خواهش می کنم ، وظیفه بود .

یا علی مدد.
سلام بر دوست بزرگوارم
خوبی؟
این پستت که کلن مشهدی شده ها
فقط این همه فایل گذاشتی کی گوش کنیم؟؟؟
بهرحال دمت گرم و سرت خوش باد. سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای. منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم

یاعلی
پاسخ:
سلام
ممنون زنده باشی برادر

آره دیگه !

منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور 
منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور 
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم 
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم 
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد 
تگرگی نیست ، مرگی نیست 
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است 
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم 
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست 
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است 
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده 
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است 
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است 
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت 
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان 
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین 
درختان اسکلتهای بلور آجین 
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه 
غبار آلوده مهر و ماه 
زمستان است
۰۹ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۳۴ گذری عاشقانه
اون شعر مال من نیست
من فقط جایی خوندمش و مناسب دیدم براتون بفرستم.

پاسخ:
ممنون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">