پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست

پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۰۲ ب.ظ

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد

شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد


شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست

واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست


من که حیران تو حیران توام می دانم

نه فقط من که در این دایره سرگردانم


همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد

شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد


در زمین هستی و آن سوتر از افلاک تویی

علت خلق زمین ای پدر خاک تویی


کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است

راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است


کعبه افتاده به پایت سر راهت، سرمست

«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»



کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید

خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید


کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت

قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:


«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه

مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»


راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست


روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید


واژه ها روی ابابیل لبت سجیل است

دام بگذار که گنجشک تو جبرائیل است


نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد

سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-


زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند

لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند



وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی

وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی


در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد

نعره ی حیدریه «أینَ تَفِرّوا؟» می زد


بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار

پا در این دایره بگذار عدم را بردار


بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی

یازده مرتبه در آینه تکرار شدی


راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست


روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید.


سید حمیدرضا برقعی

نظرات  (۳)

۰۳ خرداد ۹۲ ، ۰۸:۵۸ گذری عاشقانه
سلام.
از خوندن شعرهای زیبایی که در وصف مولا انتخاب کردید حال خوشی به دلم دست داد.
انشاالله مزد تلاشی که برای روز میلادشون کردید رو از خود مولا بگیرید.
پاسخ:
خدا رو شکر ....
ممنون...
عیدتون هم مبارک...
علی
نقطه ی باء بسم الله و راه خوانده شدن قرآن است
خلاصه ی قرآن...
پاسخ:
یا علیم و یا حلیم و یاکریمم نام اوست
روح بسم الله الرحمن الرحیمم نام اوست
حمد رب العالمین گویم که او مولایم است
قصد و منظور از صراط المستقیمم نام اوست
 
سفره ای گسترده تا آفاق ‘ احسان ِ علی
جملگی هستیم بر این سفره مهمان ِ علی
هرکسی آمد نمک خورد و نمکدان را شکست
ما نمک پرورده هستیم از نمکدان علی
 
کعبه را غیر از علی دیگر کسی مولود نیست
عالم ایجاد بی نام علی موجود نیست 
تا عبا پوشید شکل کعبه ای سیار شد
کعبه ای را اینچنین جز او کسی معبود نیست

تا علی بود آسمانها با زمین فرقی نداشت
رتبه درویش و دارا پیش از این فرقی نداشت
روح ‘ معیار بزرگی بوده از روز ازل
جسم دانشمند با کوتاه بین فرقی نداشت
جوهر هرکس زمان رنج پیدا می شود
قبل طوفان ناخدا با سرنشین فرقی نداشت!
رتبه ی مخلوق را تسلیم روشن می کند
خالق ابلیس با روح الامین فرقی نداشت!
فرق بین راه با بیراهه تنها مقصد است
ورنه در اصل پرستش کفر و دین فرقی نداشت!

اصغر عظیمی مهر 
این شعرو اولین بار با صدای خودشون شنیدم..

راز خلقت همه پنهان شده در عین علیست..
                                                    کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علیست...

این شاه بیتشه به نظرم..خیلی زیباست
پاسخ:
چه خوب.... این آقای برقعی یه بار هم شهر ما آمدن و ما هم رفتیم و خوانندند ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">