پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

یا جواد الائمه ادرکنی...

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۴۲ ق.ظ

مینویسم سر خط نام خداوند رضا

شعر امروز بپرداز به لبخند رضا


آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟

از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی ست؟


آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد

" عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد "


آسمان! از سر خورشید تو خواب افتاده؟

یا که از چهره ی این طفل  نقاب افتاده؟


بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود

" دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود "

آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت

روزی شعر مرا حضرت معصومه (س) نوشت


عدد سائل این خانه زیاد است امروز

شعر وارد شده از باب جواد است امروز


باز با لطف رضا (ع) کار من آسان شده است

کاظمین دلم امروز خراسان شده است

دوست دارم که بگردم حرم مولا را

بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را


بنویسید که تقویم بهاری بشود

روز او روز پسر نام گذاری بشود


خالق از دفتر توحید جناس آورده

جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟


شک ندارم که از این حیله ی ابتر مانده

رو سپیدیست که بر چهره ی کوثر مانده


به رضا (ع) طعنه زدن جای تأسف دارد

گر چه یعقوب شده، مژده ی یوسف دارد


این جوان کیست که معنای قیامت شده است

سند محکم اثبات امامت شده است


گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است

با پیمبر (ص) صفت مشترکش بیشتر است


این جوان کیست که سیمای پیمبر (ص) دارد

بنویسید رضا (ع) هم علی اکبر (ع) دارد


اهلبیت آینه ی بی مثل قرآن اند

این جوان کیست که از خطبه ی او حیرانند؟


نسل در نسل، شما مایه ی ایمان من ید

من نفس می کشم از اینکه شما جان من ید


نزند دشمنت از روی حسادت نظرت

چند روزیست پریشان شدم آقا! پسرت...


غصه ای نیست اگر این همه دشمن دارد

پسرت حرز تو را تا که به گردن دارد


پسرت مثل علی(ع) بوده، امیر است امیر

پسرت چشمه ی جوشان غدیر است غدیر


آخر شعر من از قلب هدف می گذرد

کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد


تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست

چون که بی نام علی (ع) ماه رجب کامل نیست


یا علی (ع) یا اسد الله عنان دست تو است

جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است

 

مجید تال 

نظرات  (۸)

سلام مثل کارای قبلیتون عالی بود

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید ودادزد:
 سارا...دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟

معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : (چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟

فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی بی انظباطش باهاش صحبت کنم )
دخترک چانه لرزانش را جمع کرد... بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :
خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن... اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم...
اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم...
معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا...
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد...


پاسخ:
ممنون...

چه داستانکی...
دلم را به مستحبی خوش کرده ام
که جوابش واجب است
سلام ...

گنبد و گلدسته های کاطمین رو که دیدم گفتم
السلام و علیک یا علی بن موسی الرضا
بعد یادم اومد اشتباه گفتم
کمی که فکر کردم دیدم نه اینجا بیشتر از هر جایی بوی رضا میدهد

و رو به جواد الائمه
جوانترین امام

آقا نذری از حرم شما و جدتان توی دستهای من مانده
قرار شد حاجتم که رسید توی حرم پدرتان نذرم را ادا کنم
یادتان هست ؟
پاسخ:
زیارت قبول...

شما همونی که با وجود اطلاعات مفیدش میاد و گل تقدیم میکنه؟ اومم بعله بعله خودشونی:))

امروز که میلاده تسبیح ها رو یادت نره ما که جوونیم شمام جون آقام کافیه 3بار صداش کنی آقام که جوون اونوقت شاید نه باید اوضاع دستخوش تغییرات بشه!

خوب بمانید از همان خوب هایی که خوب است

پاسخ:
[گل] [لبخند]
من که لیاقت صدا کردن آقا رو ندارم...
ممنون...




حالا بگو اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
زیارت قبول...

تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بی نام علی (ع) ماه رجب کامل نیست
یا علی (ع) یا اسد الله عنان دست تو است
جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است...ا

پاسخ:
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست.
.
.
.
نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-

زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند
.
.
.
وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی
وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی

ممنون ممنون خیلی ممنون

زنده شدیم

پاسخ:
زنده باد!

دلم بارون هوس کرد همون بعداز ظهری

یعنی در اصل هوای بوی خاک

سرشب اصفهانم بارانی شد

خندیدم

بو کشیدم

مست شدم

پاسخ:
چه خوب 

اینجا هم
همین الان دارد صدای باران می آید...
ابر ها هم بد جور غرش می کنند...

و بوی نم باران چقدر...
چاخان بسه بو نم باران نمیاد پنجره بسته است! فقط صداش میاد! 
۰۱ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۲۵ گذری عاشقانه

صبر کن! آرام ! کم کم آشنا هم می شویم! عده ای قبلا شدند و ما دو تا هم می شویم ! مثل هر کاری از اول سخت می گیریم و بعد - ساده در آغوش یکدیگر رها هم می شویم شرم چیزی دست و پاگیر است و وقت ما کم است! پس به مقدار ضرورت بی حیا هم می شویم! گرچه عمری سربزیری خصلت ما بوده است هرکجا لازم شود سر به هوا هم می شویم دیر یا زود آتش هر عشق می خوابد ؛ کمی - صبر کن! نسبت به هم بی اعتنا هم میشویم از همان راهی که می آییم برخواهیم گشت بعد از آن با سادگی از هم جدا هم می شویم اصغر عظیمی مهر
پاسخ:
دست های سرد و بی حال تو یعنی مرد دیگر زردی تن ، خنده ی کال تو یعنی مرد دیگر بی سبب حافظ مخوان ، با حکم این فنجان قهوه لکه های تیره در فال تو یعنی مرد دیگر دیر می آیم به خانه «گرچه یعنی وعده با من»«زود می آیم به دنبال تو» یعنی مرد دیگر بوق بوق ممتد یک ساعته؟ انکار کافیست گوشی همواره اشغال تو یعنی مرد دیگر این طرف من ، آن طرف او ، یک سوال وحشت آور وحشت پاسخ ، لب لال تو یعنی مرد دیگر مهدی عابدی
با سلام ممنون خوب بود.یه حاجت خیلی بزرگی دارم به دلم افتاده به آقا امام جواد دخیل بیفتم خواهشا یه راهی نشونم بدین
پاسخ:
سلام
ان شا الله که حاجت روا شید ...
باید رفت زیارت آقا امام رضا ( از باب الجواد وارد حرم شد ) "زیارت امام رضا خواند و نماز زیارت خواند" و قسم داد آقا رو به جان جوادش ...

اگر مشهد رفتن ممکن نیست با یه کتاب مفاتیح همین کار تو خانه خودتون انجام بدید ترجیحا سحر متصل به اذان صبح.
و بعد یه جمله گفت خدا راضیم به رضای تو...

یا هر جور دیگه ای که بلدید خدا شنوای بیناست ... امام رضا و آقا امام جواد حاجت میدن فقط باید خواست... 

گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">