نمی دانم چرا این روز ها ...
هرچه دست پیش می گیرم ، هی پس می افتم ...
+ تصویر نسبتا بی ربط است مگر ربط ش داد ...
نمی دانم چرا این روز ها ...
هرچه دست پیش می گیرم ، هی پس می افتم ...
+ تصویر نسبتا بی ربط است مگر ربط ش داد ...
کلید داری کعبه نشانه ی حق نیست
کسی ست حق که در آن بی کلید می آید...
حسن بیاتانی
آقا جان چند سوال داشتم آقا جان مومن نیستم قبول ،شیعه هم نیستم؟ اصلا شیعه هم نباشم ، محب نیستم ؟ نه ...؟!
محب هم نباشم ، اصلا تو بگو مسلم هم نباشم اصلا تو بگو من پست پست پست قبول قبول قبول اما ...
اما ... آقا جان بخواهی نخواهی در زمان امامتت زندگی می کنم ... می کنم یا نه ...
چطور دلت می آید ... ولم کنی داد میزنم هوار میزنم آنطور که گوش فلک را کر کند می گویم من در سال های امامت این آفتاب بودم ....اصلا توی سر خودم میزنم ..... مگر می شود زیر باران بود و خیس نشد ... میدانم چتر ها ... من از همان روز اول از چتر بدم می آید بگیر بنداز دور این چتر ها را بر ما بباران تا خیس خیس خیس شویم ...
دیوانه ایم میدانم بیچاره ایم می دانم ، آقا جان بی ادبیم می دانم خب چکار کنیم به خدا ادب نشانمان ندادند گاهی هم اگر ندایی از دور صدامان می زند انقدر انگشتها در گوشمان کرده اند که نمی شنویم آقا خودت مگر به خدا مگر خودت آدممان کنی به خدا نمی شود تو نباشی ...
تو فقط بیا اصلا ... قبول بیا مرا بزن مجازات کن ، نبخش ، اصلا ... تو فقط بیا ...
.
.
حالا که عاشق کرده ای قلب غزل ها را
حتی مسلمان کرده ای لات و هبل ها را
حالا که باب استخاره سوره نحل است
برگرد و با ما بگذران ماه عسل ها را
بیش از هزار و چارصد سال است می خوانیم
نشنیده ای حی علی خیر العمل ها را ؟
بعد از تو هی افسانه و اسطوره زاییدند
کی می بُری آقا دماغ این دغل ها را ؟
کی می رسی تا این علف ها زیر پاهامان ...
شرمنده ام گستاخی ضرب المثل ها را ! *
ما کاسه های صبرمان هم جنسشان چینی ست
آتشفشانی شو بلرزان این گسل ها را
آقا غروب جمعه مرگ ماست اما کاش
پایان ندبه بشکنی ضرب الاجل ها را
_____________
* اصلا چه حاجت لشگر کور و کچل ها را !
میم . ب . مهاجر