پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زهرا س» ثبت شده است

bsw7kena7a9gb2d06br1.jpg

از صفای ضریح دم نزنید

حرفی از بیرق و علم نزنید


گریه های بلند ممنوع است

روضه که هیچ سینه هم نزنید


کربلا رفته ها کنار بقیع

حرفی از صحن و از حرم نزنید


زائری خسته ام نگهبانان

به خدا زود می روم نزنید


زائری داد زد که نا مردان

تازیانه به مادرم نزنید

*

غربت ما بدون خاتمه است

مادر ما همیشه فاطمه (س) است

*

کاش درهای صحن وا بشود

شوق در سینه ها به پا بشود


کاش با دست حضرت مهدی(عج)

این حرم نیز با صفا بشود


کاش با نغمه حسین حسین

این حرم مثل کربلا بشود


در کنار مزار ام بنین

طرحی ازعلقمه بنا بشود


پس بسازیم پنجره فولاد

عقده هامان تمام وا بشود


چارتا گنبد طلایی رنگ

چارتا مشهد الرضا بشود

*

این بقیعی که این چنین خاکی است

رشک پروانه های افلاکی است

*

ztgfdmn8g1mocmqeze.jpg

در هوایش ستاره می سوزد

سینه با هر نظاره می سوزد

هشت شوال آسمان لرزید

دید صحن و مناره می سوزد

بارگاه بقیع ویران شد

دل بی راه و چاره می سوزد

این حرم مثل چادر زهراست

که در اینجا دوباره می سوزد

این حرم مثل خیمه ی زینب

که در اوج شراره می سوزد

سالها بعد قدری آن سو تر

چند قرآن پاره می سوزد

مجید تال

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۰۴
شما مرا درخت صدا کنید


عشق من پاییز آمد مثل پار

باز هم ما بازماندیم از بهار

احتراق لاله را دیدیم ما

گل دمید و خون نجوشیدیم ما

باید از فقدان گل خونجوش بود

در فراق یاس مشکی‌پوش بود

یاس بوی مهربانی می‌دهد

عطر دوران جوانی می‌دهد

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

یاس در هر جا نوید آشتی‌ست

یاس دامان سپید آشتی‌ست

در شبان ما که شد خورشید؟ یاس

بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس

یاس یک شب را گل ایوان ماست

یاس تنها یک سحر مهمان ماست

بعد روی صبح پرپر می‌شود

راهی شب‌های دیگر می‌شود

یاس مثل عطر پاک نیت است

یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند

یاس را پیغمبران بو کرده‌اند

یاس بوی حوض کوثر می‌دهد

عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود

دانه‌های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

می‌چکانید اشک حیدر را به راه

عشق معصوم علی یاس است و بس

چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می‌ریزد علی مانند رود

بر تن زهرا گل یاس کبود

 

سید احمد عزیزی


پ.ن : 

دعا می کنم برای سلامتی عزیزی ... 

دعا برای تعجیل در فرا رسیدن زمان ظهور آقامون ...

لطفا آمین بگید ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۰۵
شما مرا درخت صدا کنید

گفت : در می زنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟
این صدا، نه صدای طوفان است
 مزن این خانهء مسلمان است
مادرم رفت پشت در، اما
 
گفت:آرام ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
 و اگر روضه ای به پا داریم
پدرم رفته ما عزاداریم
پشت در سوخت بال و پر، اما
 
آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان! بردند
بازوی مادرم سپر،اما

بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-
گفت: یک روز یک نفر اما...

سید حمیدرضا برقعی

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۹:۳۸
شما مرا درخت صدا کنید
سالهاست
از میان کوچه های کربلا، نجف، دمشق
بی صدا عبور می کنی
زخمهای کهنه را مرور می کنی
عصرهای پنجشنبه بی گمان
قبل از آمدن به کاظمین و سامرا
دل به خلوت مدینه می زنی
 آه ای غریبه ای که نسبتت به مادری  عزیز می رسد
عصر فاطمیه در کدام کوچه مدینه سینه می زنی؟

 نغمه مستشار نظامی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۴:۰۸
شما مرا درخت صدا کنید

 

 

یاری ز که جویم دل من یار ندارد
یک محرم و یک راز نگه دار ندارد

جز چاه، کسی حرف دلم را نشنیده است
این یوسف سرگشته خریدار ندارد

گر پرتوی از سوز دلم بر چمن افتد
با داغ دل لاله کسی کار ندارد

از ناله ی پنهان علی در دل شب ها
پیداست که دل دارد و دلدار ندارد

با فضّه بگویید بیاید که در این باغ
نیلوفر بیمار پرستار ندارد

بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار ندارد

شاعر :  محمد جواد غفور زاده ( شفق )

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۵:۳۰
شما مرا درخت صدا کنید