پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

چه بغضی تو گلو دارم ، چقد طولانیه امشب

جمعه, ۱ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۱۴ ق.ظ

بین این مردمِ سـردگمِ سرماخورده 

دلم از سردی رفتار خودم جا خورده 

هرم ِگرم نفسم یخ زده است از بس که،

شانه ام خورده بر این مردمِ و سرما خورده 

می روم گریه کنم غربـت پر ابرم را 

در دل سنگیِ خود، این دل تیپا خورده

و غرور شب این شهر نخواهد فهمید،

تا ابد قرعـه به نام شب یلدا خورده

.

.

فرهاد صفریان - کرمانشاه


شب یلدا امسال چیزی برای گفتن ندارم مثل هر روز این روز ها امروز هم خالی بود از اتفاق خوب البته خدا را هزاران مرتبه شکر که اتفاق بد هم نداشت ولی چیزی که خاطره شود و بماند نبود - ه ه انقد توی تلویزیون و اینترنت و این چیز ها دیدیم که کی ها - مثلا  این شب ها- چه می کنن و چه زود با خودمون مقایشه می کنیم چه حرف ها - تازه تلویزیون هم برنامه خوبی که بچسبد نداشت و حوصله م سر رف . رادیو هفت هم فال حافظ دکتر کاکاوندش چسبید - صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد... - آمد  و صدای حامد فتوحی که خواند و چه خواند !

من از پاییز رد میشم ، به امید شب یلدا

ببین با فالی از حافظ،چه غوغایی شده اینجا

همین جا گوشه ی مجلس ، یه کنعانی پر از درده

به من گفتن که گمگشتت ، همین روزاس که برگرده

یکی دیگه همش میگه که از دنیا دلش خونه

تمام سفره ی قلبش پر از برف زمستونه

- یکی دیگه حواسش نیست ، بدون نیته فالش

- ولی انگار راضی شد ، که انقد خوب شده حالش

منم درگیر این فالم ، یه ترسی دارم از رفتن

نمی خوام زود راهی شم ، اخه حالم رو میفهمن

میترسم رو بشه دستم ، دارم میسوزم از این تب

چه بغضی تو گلو دارم ، چقد طولانیه امشب

+ به جز صبا و شمالم نمی شناسد کس

+ عزیز من که به جز باد نیست همرازم

+ هوای منزل یار آب زندگانی ماست

+ صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم

+ سرشکم آمد و عیبم بگفت رویاروی

+ شکایت از که کنم خانگی ست غمازم

چقد عاشق شدن خوبه ، کنار حافظ و قران

تازه عاشق ترم میشم ، اگه بارون بیاد الان


یه کم دیر ضبط کردم و زود استپ زدم سر و تهش نیفتاده ! فال حافظ :



نا گفته نماند اینجا داره باروون میاد!

نظرات  (۵)

۰۱ دی ۹۱ ، ۱۴:۳۵ گذری عاشقانه
من سردم است

من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد

من سردم است و میدانم که از تمامیِ اوهامِ سرخِ یک شقایقِ وحشی

جز چند قطره خون

چیزی بجا نخواهد ماند.

و زخم های من همه از عشق است

از عشق، عشق، عشق.

.: فروغ فرخزاد :.

آخیــــــــــــــــــــــــــــــــش...
چقد دلم از این شعرا میخواست...

...خبر رسید که پاییز رو به پایان است
چه دلخوشید؟ که این اول زمستان است!...

سلام برارد
امید وارم رو سفید بوده باشم و مطابق نیتتان باشد


هــر نـکـتـه‌ای کـه گـفـتـــم در وصــف آن شـمــایــل

هــر کـو شـنـیــد گـــفـتــا : " لِـــللّهِ دَرُّ قـــائـــــــــل"

تـحـصـیــل عـشـق و رنــدی ، آســــــان نــمــود اوّل

آخـر بـسـوخـت جـانــم ، در کـسـب ایـن فـضــایــــل

حــلاّج بـر ســـر دار ، ایــن نـکـتــه خـوش سـُــرایــد

از شــافـعـی نـپــرسـنــد امـثــال ایــن مـســایــــــل

گـفـتـم : کـه کــی بـبـخـشـی بـر جـان نـاتــوانـــم ؟

گـفـت : آن زمـان که نـَـبـْـوَد جـان در مـیــانـه حـایــل

دل داده‌ام بـه یــاری ، شـوخـی ، کـشـی ، نـگــاری

مــرضـیـّـةُ الــسّـجــایــا ، مـحـمــودةُ الـخـصـــائــــــل

در عیـن گـوشــه‌گـیـری بـودم چـو چـشـم مـسـتـت

وَ اکـْنـون شـدم به مـسـتـان ، چـون ابـروی تـو مایـل

از آب دیــــده صــد ره ، طــوفـــــان نــوح دیــــــــــدم

و ز لـــــــوح سیـنـه نـقـشـت هـرگـــز نـگـشـت زایـل

ای دوست! دست حـافــظ تـعـویـذ چشم زخم‌ست

یـا رب بــبــیــنــم آن را ، در گـــــــــــــردنـت حـمـایـل


پاسخ:
نمی خوام زود راهی شم ، اخه حالم رو میفهمن
اتفاقا به ذهنم رسید که ترانه باشه این ابیات که حالا دارم صوت وبلاگتان را میشنوم
مانا باشید

صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
فال من بود

به ما دور هم خیلی خوش گذشت
جاتون خالی

و چقدر دیروز به حرف شما فکر میکردم
دیوانه های خرافاتی آن ور آب! خیال کردن بعد از یه عمر ظلم و ستم یک گروه زور گو به یه گروه آدم بیچاره میشه دنیا توی جمعه ای تمام بشه و تمام!

پاسخ:
خدا کنه لایق شیم و آدم شیم و عجل فرجهم .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">