پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

شهید...

سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۲۱ ب.ظ

جوان بودند...آدم بودند... 

http://uploadyar.com/s1/13659604911.jpg

... شهید ...

http://uploadyar.com/s1/13659604912.jpghttp://uploadyar.com/s1/13659604913.jpg

بدون شرح ...

کربلا...

هیچی ... اصلا حرف زدن از یادم رفت ...

چه ها کردند ...

ما چه می کنیم...


+ حالم بد است...

بعدا نوشت :

+ از قاب شیشه ای :                     لینک مطلب 

.

.

تو نیستی و من و برج های تکراری

تو نیستی و من و عشق های بازاری

تو نیستی و مرا می جوند هی شک ها

تو نیستی و من و خنده ی مترسک ها

تو نیستی و من و روزهای شبزده ام

تو نیستی و من و قلب خارج از رده ام!

تو ساختی همه ام را، اگرچه سوختمت

که توی «کنگره» با سکّه ای فروختمت

فروختم همه ‌ی خاطرات دورم را

فروختم همه ی خویش را، غرورم را

فروختم به سرانگشت ها و تحسین ها

و گم شدم وسط بوق ها و ماشین ها

و گم شدم وسط  شهـر و بازی مُدها

میان خنده‌ی «هرچند»ها و«لابد»ها

و گم شدند تمامی آن اصولی که...

و گم شدم وسط  کیف های پولی که...

پدر! صریح بگویم، صریح و بی پرده

پدر! نگاه بکن: مهدی ات کم آورده

بگیر دست مرا مثل کودکی هایم

بگیر دست مرا... پا به پات می آیم

بگیر و پاره ‌کن این روزهای‌ زشت مرا

به دست حادثه نسپار سرنوشت مرا...

شبی دراز شده، اعتراض ها مرده

غرور در دل «بازی دراز»ها مرده

قرار تازه‌ ی ‌من، توی ‌کوچه، ساعت ‌هشت

و بی قراری تو توی جبهه ی «سردشت»

و بی قراری تیر و تو، توی «چزّابه»

هزار دختر و من، پیتزا و نوشابه...

شبی ‌که غصّه از این بیشتر نخواهد شد

شبی دراز که دیگر سحر نخواهد شد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۰۴
شما مرا درخت صدا کنید

تصاویر شهیدان ((*tag_post_count*))

نظرات  (۴)

۰۵ مهر ۹۱ ، ۰۰:۲۰ افسر جوان جنگ نرم
اللهم رزقنا توفیق.....
ادامه ی این دعا مهمه
خیلی سنگینه "شهادت فی سبیلک"
من.....

ممنونم از حضورتون

امیدوارم دست نامریی پاییز بذاره همینطور سبز و ترد بمونیم وای من دیگه طاقت زرد شدن ندارم....

ببینمتون باز

عکسها گویای همه چیز بود.....

چه غمگین و چه دردناک....


مرا اسب سپیدی بود روزی......




کجایند یاران بی ادعا ؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">