بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند اما مسیر جاده به بن بست می رود!
شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۰، ۰۹:۴۳ ب.ظ
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل میزند
در راه هوشیاری خود مست می رود
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست میرود
اول اگرچه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه که گفته است می رود
گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند
وقتی غبار معرکه بنشست می رود
اینجا یکی برای خودش حکم می دهد
آن دیگری همیشه به پیوست می رود
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طایفه ای پست می رود
هرجند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هرآنچه لایقمان هست می رود
این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست
تیریست بی نشانه که از شصت می رود
بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند
اما مسیر جاده به بن بست می رود
افشین یداللهی
وقتی میان طایفه ای پست می رود
هرجند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هرآنچه لایقمان هست می رود
و من چقد این شعرو (درواقع با صدای عصار) دوس دارم.. یادمه این دو بیت رو، زمان دانشگاه، رو یه کاغذ نوشته بودم و گذاشته بودم رومیز کتابخونه جلوی چشمم...!
انگار بعضی وقتا باید به خودمون یادآوری کنیم!!