پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

دست‌کم حالا نگاهم کن که دارم می‌روم

سه شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۰، ۰۲:۰۳ ق.ظ
آخرش یک روز من دنبال کارم می‌روم

می‌روم یک‌روزی آقا می‌گذارم می‌روم

با هزاران بند یعنی قدر آهو نیستم

من که این‌جا این‌قَدَر بی‌اعتبارم می‌روم

شب، تمام نورها را از زمین دزدیده است

عشق را پیشت امانت می‌گذارم می‌روم

دست‌هایت را ضریح سایه‌های من نکن

اشک این همسایه‌ها را در بیارم می‌روم

بی‌خیال چشم‌هایت می‌شوم، گفتم ولی

دست‌کم حالا نگاهم کن که دارم می‌روم

علی محمد مودب 

نظرات  (۱۰)

اما وقتی که دیگه غروب میشه..
دلم میدونه نمیای.......

وای این آهنگ چقد خاطره انگیزه ه ه ه ه ...
یادش بخیر
این شعری هم که گذاشتی خیلی قشنگه
چه کلک خوبی داره برای دریافت نگاه!!

بی‌خیال چشم‌هایت می‌شوم، گفتم ولی

دست‌کم حالا نگاهم کن که دارم می‌روم!!!

سلام
ببخشیدا ولی فقط از بیت آخرش خوشم اومد
بخصوص اولش به نظرم خیلی ضعیف بود!
سلام.
شعر عجیب خسته ام از درد مردمانشون بیشتر دلنشین بود یاد شعر مرحوم قیصر می افتم:
...
دردهای من اگرچه مثل درد مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که رنگ پوستینشان
مردمی که چرک روی آستینشان درد می کند...

اما این شعر چون امام رضایی بود حال و هواش یه جور دیگه اس
راستی راستی ام اومد اشک مردمو دربیاره و بره

به هرحال هروقت میام حداقل یه شعر قشنگ تحویل می گیرم. ممنون
آیا می توان با چشم بسته دنیا را دید؟

بخوانید....
بی ربط نوشت:

حق با تو بود یه جاباید تموم شه

تا کی روزات به پای من حروم شه

خزونمون منتظر بهار نیست

حق با تو بود رسیدنی تو کار نیست

حق با تو بود گذشت دیگه جوونی

ستاره و گریه و مهربونی

گذشت دیگه از من و تو بهونه

دیـــــــوونه بازیای عاشقونه...

یکی بود و یکی نبود

باشه برو.. بود و نبود

حق با توئه همه کسم

من بدم

عیب از تو نبود...!



...........
دادرس نیست که در هجر رخ اش داد کشممم!
من بدون تو نمی تونستم
خواب من پر شده بود از کابوس

تو به من جرات طوفان دادی
مثل آرامش این اقیانوس.......
زیارت قبول...
۱۵ خرداد ۹۰ ، ۱۶:۰۴ انسیه حیدری
سلام
حلول ماه رجب رو تبریک عرض میکنم این ما هم که ماه مخصوص زیارتی حضرت سلطان هست امید وارم قسمت همه عاشقنشون بشه
شعر جدید وبلاگ آقای قزوه رو دیدید؟من خیلی خوشم اومد گذاشتم تو بلاگم

هنوز این کوچه ها این کوچه ها بوی پدر دارد

نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد

هنوز ای مهربان در ماتمت هر تار، جان من

نیستان در نیستان زخمه های شعله ور دارد

نمی گویم تو پایان بهاری بعد تو امّا

بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد

اگر خورشید رفت این آسمان خورشید می زاید

اگر خورشید رفت این آسمان قرص قمر دارد

در این بازار عاشق تر کسی کز خود نمی گوید

همیشه مرد کم گو دردهای بیشتر دارد

مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند

عزیز مصر بودن یوسف من! درد سر دارد

دو روزی مهربانا غربت ما را تحمّل کن

می آید آن که از درد تمام ما خبر دارد
حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای
با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای
زیبا تر از این نام ندیدم به جهان
سیدعلی حسینی خامنه ای...
________________

آغاز زعامت حضرت آیت الله خامنه ای بر شما مبارک!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">