دستکم حالا نگاهم کن که دارم میروم
سه شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۰، ۰۲:۰۳ ق.ظ
آخرش یک روز من دنبال کارم میروم
میروم یکروزی آقا میگذارم میروم
با هزاران بند یعنی قدر آهو نیستم
من که اینجا اینقَدَر بیاعتبارم میروم
شب، تمام نورها را از زمین دزدیده است
عشق را پیشت امانت میگذارم میروم
دستهایت را ضریح سایههای من نکن
اشک این همسایهها را در بیارم میروم
بیخیال چشمهایت میشوم، گفتم ولی
دستکم حالا نگاهم کن که دارم میروم
علی محمد مودب
دلم میدونه نمیای.......
وای این آهنگ چقد خاطره انگیزه ه ه ه ه ...
یادش بخیر
این شعری هم که گذاشتی خیلی قشنگه
چه کلک خوبی داره برای دریافت نگاه!!
بیخیال چشمهایت میشوم، گفتم ولی
دستکم حالا نگاهم کن که دارم میروم!!!