مینویسم سر خط نام خداوند رضا
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا
آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی ست؟
آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد
" عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد "
آسمان! از سر خورشید تو خواب افتاده؟
یا که از چهره ی این طفل نقاب افتاده؟
بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود
" دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود "
آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه (س) نوشت
عدد سائل این خانه زیاد است امروز
شعر وارد شده از باب جواد است امروز
باز با لطف رضا (ع) کار من آسان شده است
کاظمین دلم امروز خراسان شده است
چشم می بندی و بغض کهنه ات وا می شود
تازه پیدا می شود آدم که تنها می شود
دفتر نقاشی آن روزها یادش بخیر
راستی! خورشید با آبی چه زیبا می شود
از آن جهت که می بینیم مردمانی را که از مشهد رضا(ع) می آیند و سال را آنجا نو کرده اند در بهشت ....و ما در جهنم... بماند....
هر روز در سکوت خیابان دوردستمژگان عباسلو
++++++ این لینک را هم بروید...
+++
می شناسم هر که عمری بی هدف گردیده است
رنج غواصی که دنبال صدف گردیده است
از سکوت سرد و خیره مردم دلتنگ را
از غبار کفشها آواره های جنگ را
چارراهی خالی از عابر که تنها مانده است
غربت چتری که توی تاکسی جا مانده است
.....
اصغر عظیمی مهر
+++
مزار تو بی مرز و بی انتهاست...
تو پاکی و این خاک جای تو نیست
به تشییع زخم تو آمد بهار
که جز سبز رخت عزای تو نیست...
قیصر امین پور
هرکه شد محرم لبش را دوختند!
ما که غوغا می کنیم نا محرمیم
آرمان تویسرکانی
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم.....
سیاه پوش نه عذر .... رو سیاهم در شهادت رضا (ع) و مجتبی (ع) و فقدان مصطفی (ص) ...
+ ما با خدایمان هم بد قول ایم چه به رسد به خودمان...