پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

پسر عمو

يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۵۷ ق.ظ
من میروم دگر ز کنارت پسر عمو
دیدار ما به روز قیامت پسر عمو
 
من میروم و مونس شب هات میشود
یک چاه و قبر مخفی و غربت پسر عمو
 
من حاضرم قسم بخورم که ندیده ام
از تو به غیر مهر و محبت پسر عمو
 
زانو گرفته ای به بغل مثل کودکان
خیبر شکن روزهای شجاعت پسر عمو

دنیای تو مگر که به آخر رسیده است
برخیز جان من به فدایت پسر عمو

چشمت کجاست قطره اشکی به من بده
میخواهمش برای شفاعت پسر عمو
 
گریه مکن فدای سرت هرچه شد ؛زیاد....
.....کاری نبود عمق جراحت پسر عمو

شرمنده ام غلاف عدو دست من برید
بر دوش مانده بار خجالت پسر عمو

سید حمید رضا برقعی

نظرات  (۶)

جانم....
چقدر غم داشتند واشک،این بیتها...

پاسخ:
پس التماس دعا...
من الان کشف کردم که حضرت علی و حضرت فاطمه پسر عمو دختر عمو بودن!
سلام
چند بار اومدم وب تون اما نشد که براتون کامنت بذارم، یعنی وقت نشد یا سیستم با توجه به ذغالی بودنش اعصابمو خورد کرد!
به هر حال خوشحالم که تصویر اون تلفن رو از پیشونی وب تون برداشتید و خوشحال تر می شم اگه رنگ سیاه وب هم روشن بشه.
ما این شاعر جوان، حمیدرضا برقعی رو دوست می داریم.

پاسخ:
سلام

صفا آوردید...

منم خوش حالم که خوشتان آمده
و در مورد رنگ سیاه سعی می کنم عوضش کنم !
ولی قول نمیدم ...
حرمت برای حرف شما قائلم ولی من شاعرم به حرف دلم گوش می کنم!

ولی حالا که گفتید خوشحال تر می شید حتما عوض می کنم...

ما هم دوستش داریم ...
حرف منو حالا جدی نگیرید! مسلمه که دل شما ارجح است و صاحب نظر

پاسخ:
خدا را چه دیدی شاید دل آبی شد و تیپ آبی زدیم ... پس تا وقتی که آبی شود!

آخه اول آبی بود این دل آخر اما زرد شد ....
گریه مکن فدای سرت هرچه شد ؛زیاد....
.....کاری نبود عمق جراحت پسر عمو

شرمنده ام غلاف عدو دست من برید
بر دوش مانده بار خجالت پسر عمو


پاسخ:
سلام

یا علی مدد...
همسایه ها بخوابید..
راحت تر از همیشه..
آخه صدای زهرا دیگه بلند نمیشه..

" اگه باره گران بوده دیگه رفت از مدینه"

پاسخ:
تسلیت....
زیبا بود دوستش داشتم

پاسخ:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">