پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست
جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست

نهال بودم و در حسرت بهار ولی
درخت می شوم و شوق برگ و بارم نیست

به این نتیجه رسیدم که سجده کردن من
به جز مبارزه با آفریدگارم نیست

مرا ز عشق مگویید، عشق گمشده ای است
که هرچه هست ندارم که هرچه دارم نیست

شبی به لطف بیا بر مزار من، شاید
بروید آن گل سرخی که بر مزارم نیست

شعری در خاک -کتاب گریه های امپراطور فاضل نظری
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۱۵

نظرات  (۵)

سلام
سه گانه فاضل نظری رو همسرم هدیه گرفته ولی کمتر وقت میکنم بخونمش هر بار شما ازش شعری میذارید حسرت میخورم
التماس دعا

پاسخ:
گریه های امپراتور/فاضل نظری
چرا چاره ای نمی‌کند این امن یجیب ها؟

+برای دل خودم
۱۵ دی ۹۰ ، ۱۹:۱۵ یه دوست...
من سه گانه ی فاضل نظری رو خوندم...محشره شعر گفتنش.
شاید ای جان نرسیم به فردای دگر

http://www.farapix.com/photos/farapix_com_6e6d87f411f1888a96b3221fa031f755_snake-attack23.jpg

قدر عزیزانمونو بیشتر بدونیم

لحظه هایتان آرام

روزها می شود که تاریکم، هیچ کس هم مرا نمی بیند

یک کلاغ ِ سیاه ِ گم شده ام... تو که پایان داستان باشی......

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">