پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کن

به جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن


دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردار

همین‌جا در کویر خویش مروارید پیدا کن



چه شوری بهتر از برخورد برق چشم‌ها باهم

نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن



من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می‌آید

به «آه عشق» کاری برتر از اعجاز عیسا کن


خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می‌کند با مرگ

به اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن


فاضل نظری


+ التماس دعا ....

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۷
شما مرا درخت صدا کنید

سلام :

می رسی
              ناگهان
شبیه برف
              تا بگویمت سَ…
رفته ای
بغض می کنند
                     در گلوی من سه حرف...


دست مرا بگیر و ببر شهر دیگری
مانند ماهیان که پی نهر دیگری…

شیرین نکرد کام تو را این دیار اگر
در جام من نریخت مگر زهر دیگری

با عاشقان، زمانه بگو آشتی نکن!
غمگین نمی‌شویم جز از قهر دیگری

عشق، آن عصای معجزه در دست‌های توست
بگذار با تو بگذرم از بحر دیگری

تلخ و رسول‌کُش شده این روزگار، کاش
ایمان بیاورم به تو در دهر ِ دیگری…

مژگان عباسلو


+ سهراب نوشت ....

.
.
.
گوش کن، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا  

چشم تو زینت تاریکی نیست.

پلک ها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا.

و یا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد

و زمان روی کلوخی بنشنید با تو

و مزامیر شب اندام ترا، مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.

پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.






آدینه نوشت :



صبحِ بی تو، رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی ‌تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد

بی ‌تو می‌گویند: تعطیل است کارِ عشق بازی
عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد

جُغد، بر ویرانه می‌خواند به انکارِ تو اما
خاک این ویرانه‌ها، بویی از آن ویرانه دارد

خواستم از رنجشِ دوری بگویم، یادم آمد
عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد

رویِ آنم نیست تا در آرزو، دستی برآرم
ای خوش آن دستی که رنگِ آبرو از پینه دارد

در هوای عشقِ تو پر می زند با بی قراری
آن کبوترْ چاهیِ زخمی که او در سینه دارد

ناگهان قفلِ بزرگ تیرگی را می‌گشاید
آن که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد

قیصر امین پور


+ بعدا نوشت :

گاهی دلم میخواهد وقتی بغض میکنم
خدا از آسمان به زمین بیاید
اشک هایم را پاک کند، دستم را بگیرد
و بگوید: اینجا آدمها اذیتت میکنند؟ بــیـــا بــــــرویــــــــم...



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۰ ، ۱۳:۳۸
شما مرا درخت صدا کنید


امشب تمام عاشقان را دست به سر کن

یک امشبی با من بمان، با من سحر کن

بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه، دستی بزن، مطرب خبر کن

گل های شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند

تا طاق ابروی بت من تا به تا شد
دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند

تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری، با جان عاشق کار داری

امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان، با من سحر کن

یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد، شیرین بیان، حلوای تر

تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری، با جان عاشق کار داری

محمد صالح اعلا

+

یا رسول اللّه! امروز ماتم سرای دل را به نام تو، سیه پوش کرده ایم و نام مبارک تو را با درود و تحیّت بر زبان جاری می سازیم

اى خاتم مهربانى و عشق! سلام بر تو که گام هاى مهتابى ات شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند!

یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما lمی شود با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس کرد .

سلام، غریب تر از هر غریب!

سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!

سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!

سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!

سلام، امام غریب من!

ای کریم آل طه ! باور کن آسمان، تاب تنهایی نمی آورد و کمرش زیر داغت، خم خواهد شد.

ای کریم آل طه ! وقتی تو رفتی، چشمان آسمان سیاهی رفت و اشک از نگاه ستاره غلتید.

ای کریم آل طه ! بوی غربت حنجره ات، جهانی را غریبانه به گریه می اندازد.

ای کریم آل طه ! باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟

اى کریم اهل بیت علیهم السلام قلب اندوهگینمان در عزاىت ، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۰ ، ۲۲:۳۰
شما مرا درخت صدا کنید
مپرس حال مرا روزگار یارم نیست
جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست

نهال بودم و در حسرت بهار ولی
درخت می شوم و شوق برگ و بارم نیست

به این نتیجه رسیدم که سجده کردن من
به جز مبارزه با آفریدگارم نیست

مرا ز عشق مگویید، عشق گمشده ای است
که هرچه هست ندارم که هرچه دارم نیست

شبی به لطف بیا بر مزار من، شاید
بروید آن گل سرخی که بر مزارم نیست

شعری در خاک -کتاب گریه های امپراطور فاضل نظری
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۰ ، ۱۱:۱۱
شما مرا درخت صدا کنید

چند گانه مینویسم یک حرف سیرم نمی کند....


الهی به زیبایی سادگی

به والایی اوج افتادگی

رهایم مکن جز به بند غمت

اسیرم مکن جز به آزادگی

                                         قیصر امین پور ( کاش زنده بود.... )

_____________________________________________________

این چار برگ خشک شده مال دفتر است؟!

نه! آخرین قمار من و دست آخر است

من را به چاه درد خود انداخت و گذشت

هرکس که گفت با من ِ خسته برادر است

گفتید عاشقید و به من... آه! بگذریم

چون شرح ماجرای شما شرم آور است

گفتید: «بی کسی به خدا سرنوشت توست

تنهاترین پرنده ی عالم، کبوتر است»

گفتید: «زندگی کن و خوش باش و دم نزن!»

این حرف ها برای من از مرگ بدتر است

سرباز برگ های مرا جمع می کند

ما باختیم، نوبت یک مرد دیگر است...

سید مهدی موسوی

____________________________________________________


سه شنبه 

چرا تلخ و بی حوصله ؟

سه شنبه

چرا این همه فاصله ؟

سه شنبه 

چه سنگین !چه سرسخت ؛ فرسخ به فرسخ !

سه شنبه 

خدا کوه را آفرید


قیصر امین پور    (در تاریخ طبری آمده است که خداوند کوه ها را در سه شنبه آفرید .)

______________________________________________________________


ما که این همه برای عشق

آه و ناله ی دروغ می کنیم

راستی چرا 

در رثای بی شمار عاشقان

-که بی دریغ-

خون خویش را نثار عشق می کنند

از نثار یک دریغ هم

دریغ می کنیم؟

                                           قیصر امین پور


_________________________________________


التماس دعا ...

(این روزها به هرکه بگویی برای فرار می گویدت محتاجیم به دعا ....)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۰ ، ۰۳:۵۳
شما مرا درخت صدا کنید