پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

ای جهان از لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون!

جمعه, ۴ شهریور ۱۳۹۰، ۰۶:۵۰ ق.ظ

برای کودکان مظلوم فلسطینی

این شعر را فریدون مشیری برای مردم مظلوم فلسطین و لبنان سروده است .

شرم تان باد ای خداوندان قدرت!
بس کنید!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت
بس کنید!

ای نگهبانان آزادی!
نگهداران صلح!
ای جهان از لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون!
سرب داغ است این که می بارید بر دل های مردم،
سرب داغ!
موج خون است این که می رانید بر آن کشتی خودکامگی را
موج خون!

گر نه کورید و نه کر،
گر مسلسل هاتان یک لحظه ساکت می شوند،
بشنوید و بنگرید:
بشنوید این وای مادرهای جان آزرده است.
که اندر ین شب های وحشت، سوگواری می کنند!
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است.
کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند.

بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان،
روز و شب با خون مردم، آبیاری می کنند.
بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر،
بیدادتان را، بردباری می کنند!

دست ها از دست تان ای سنگ چشمان! بر خداست!
گرچه می دانم
آن چه بیداری ندارد،
خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست!
با تمام اشک هایم، باز (نومیدانه) خواهش می کنم:
بس کنید!
بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید
رحم بر غنچه های نازک نورس کنید!
بس کنید!

باتمام اشک هایم(فریدون مشیری)

در قرآن بشارت آمده است:

۱- وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ  «ما در برابر او خواستیم بر آنان که در زمین ضعیف شمرده شدند منت نهاده ایشان را پیشوایان خلق کنیم و وارث دیگران قرار دهیم » القصص :۵ 

۲- وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون  «و به زودى ستمکاران خواهند دانست که به کجا بازگشت مى‏نمایند.» شعراء:227

نظرات  (۸)

سلام
یاد این تواشیح که دوران دبستان از رو نوار گروه های مصری تمرین میکردیم و تو مدرسه میخوندیم میفتم که:
الشرق لنا
والغرب لنا
القدس لنا
و النصر لنا.......

اسلام چون دین ِ جهان بین است
همه جای جهان، بوم و بر ِ ما.....

وسیعلم الذین ظلموا.......
اللهم انصر الاسلام و المسلمین واخذل الکفر والکافرین

سلام آقا جمال مرسی که لینکم کردید
منم شما را با افتخار لینک کردم

باز هم به خلوتگاهم سر بزنید
خوشحال میشم
یاعلی
با امید تحقق وعده خداوند!
اللهم عجل لولیک الفرج.
انتخابتون مثل همیشه ناب بود.
(گرچه می دانم
آن چه بیداری ندارد،
خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست)
سلام دوست من.
وبلاگ شما جز’ علاقه مندی های من هست. و مثل کتاب شعریه که همیشه منو شگفت زده می کنه.
هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگر چه دستانش از ابتـذال، شکننده تر بود.
هراس من – باری – همه از مردن در سرزمینی است؛
که مزد گورکن،
از آزادی آدمی
افزون تر باشد.

جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
باروئی پی افکندن …
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد،
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم
ممنون که آمدید
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود

عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود

شرط می بندم زمانی که نه زود است و دیر

مهربانی ، حاکم کل مناطق میشود
سلام
وبلاگ پرمحتوایی دارید...
لطفا به ما سر بزنید
www.naslejavane90.mihanblog.com
سلام برسانید و بگویید:
سلام
ان الباطل کان زهوقا...

یا حق!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">