پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

سوره تماشا

شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۸۹، ۰۱:۵۴ ق.ظ

به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
 واژه ای در قفس است
 حرفهایم مثل یک تکه چمن روشن بود
 من به آنان گفتم
 آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد
و به آنان گفتم
 سنگ آرایش کوهستان نیست
 همچنانی که فلز زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
 که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید
 لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید
 و من آنان را به صدای قدم پیک بشارت دادم
 و به نزدیکی روز و به افزایش رنگ
 به طنین گل سرخ پشت پرچین سخن های درشت
و به آنان گفتم
 هر که در حافظه ی  چوب ببنید باغی
صورتش در وزش بیشه شور ابدی خواهدماند
 هر که با مرغ هوا دوست شود
 خوابش آرامترین خواب جهان خواهد بود
آنکه نور از سر انگشت زمان برچیند
 می گشاید گره پنجره ها را با آه
زیر بیدی بودیم
برگی از شاخه بالای سرم چیدم گفتم
چشم راباز کنید ایتی بهتر از این می خواهید ؟
می شنیدم که بهم می گفتند
سحر میداند سحر
سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد
خانه هاشان پر داوودی بود
چشمشان رابستیم
دستشان را نرساندیم به سرشاخه هوش
جیبشان را پر عادت کردیم
خوابشان را به صدای سفر اینه ها آشفتیم

 سهراب سپهری

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۸۹/۱۱/۲۳
شما مرا درخت صدا کنید

سهراب سپهری ((*tag_post_count*))

نظرات  (۳)

و فرصتی که از دست میدهی ،

آزار مورچه ای که از آبکش عبور کرد ...
۲۳ بهمن ۸۹ ، ۱۳:۳۸ نازنین راستگو
سلام
ممنون از لطفتون
وب زیبایی دارین ازخوندن اشعاری که گذاشتین لذت بردم
۱۴ اسفند ۸۹ ، ۱۰:۱۵ ستاره روشن
سلام.
شعرای سهراب همیشه قشنگند مخصوصا این یکی.
بتون خیلی خوشگلههههه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">