خوش به حال حر
اولین اجازه را گرفت...
اولین رونده بود...
مشک دریده ندید...
دست بریده ندید...
+ ای چشم تو بیمار ، گرفتار ، گرفتار برخیز چه پیشامده این بار علمدار
گیریم که دست و علم و مشک بیفتد برخیز فدای سرت انگار نه انگار
اولین اجازه را گرفت...
اولین رونده بود...
مشک دریده ندید...
دست بریده ندید...
+ ای چشم تو بیمار ، گرفتار ، گرفتار برخیز چه پیشامده این بار علمدار
گیریم که دست و علم و مشک بیفتد برخیز فدای سرت انگار نه انگار