پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی


++

بعدن نوشت میدونید چرا بعد چند روز پست جدید نمیام؟

اولن میگن با کلاسه آدم کم پست بزنه! 

دومن دلم نمیاد این بچه ه بره پایین تر !


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۰۴
شما مرا درخت صدا کنید

تصاویر ((*tag_post_count*))

نظرات  (۱۶)

..

مــی خــواهــم کمــی بــروم
آن ســوی دنیــا!
آنجــا کــه آسمــان،
پنجــره بیشتــر دارد
و خــدا هــم،
دیــدی بهتــر ...

"عرفان نظرآهاری"

پاسخ:
عرفان نظرآهاری
...

همگان به جست‌ و جوی خانه می‌گردند،
من کوچه‌ی خلوتی را می‌خواهم،
بی‌انتها برای رفتن
بی‌واژه برای سرودن...‏
و آسمانی برای پرواز کردن،
عاشقانه اوج گرفتن، رها شدن...


"سید علی صالحی"

یک روز سطری از این شعر
مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند
واژه ها برایت دست تکان می دهند
خاطره ها
مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند
و فکر می کنی
چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟


- نگاهم می کنی
و چشم هایت چقدر خسته اند !
انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند –


نگاه می کنی به من
برفی که بر موهایم باریده
راه تمام آشنایی ها را بسته است
انگشتانم استخوانی تر از آن شده اند
که نوازشی را یادت بیاورند
و تمام این سال ها
آنقدر میان خطوط موازی دفترم
دست به عصا راه رفته ام
که بردن نامت کمر واژه هایم را خواهد شکست


نگاه می کنی به خودت
که پس از سال ها دوباره از دهان زنی بیرون آمده ای
و لرزش لب هایش را انکار می کنی
میان سطرهایش راه می روی
و پاهای بیست و چند سالگی ات را انکار می کنی


واژه ها
دوباره برایت دست تکان می دهند
خاطره ها
مثل آشنایان نزدیکت از تو دور می شوند
و این شعر
برای همیشه حافظه اش را از دست می دهد .



لیلا کردبچه

پاسخ:
ممنون...
این بچه منو یاد بچگى هاى خودم انداخت
روزهاى کوچه
با پاهاى برهنه
بى مهابا
گاهى شاد و گاهى مثل این بچه
غمگین و ساکت
کوچه ها را ذرع و پیمان مى کردیم

پاسخ:
این کودک تصویر ولی ، الان کودک درون من است...
هرکس که دراین زمانه درویش تراست
درجاده عشق، از همه پیش تراست
هرچیز شکست قیمتش نیز شکست
جزدل که شکسته قیمتس بیشتراست
میلادعرفان پور

سلام...آهنگ گوشه وبتون که خواجه امیری خوندتش قشنگه!!کلا باشعرای گوشه ی وبتون حال کردم
یاحق

خدا بر شانه های کوجک انسان دست گذاشت و گفت:
"یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم؟
زمین و آسمان هردو برای تو بود.
اما تو آن را ندیدی.
راستی عزیزم،
بال هایت را کجا جا گذاشتی؟

انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد.
آن وقت رو به خدا کرد و گریست . . .

"عرفان نظر آهاری"

هی میخوام یه چیزی بنویسم
هی میبینم شعرهایی که نوشتن خیلی قشنگن
هی ساکت میشم
این مشاعره را ادامه بدید
ما هم فیض ببریم

چه جواب قشنگی دادید با قیصر... مرسی

پاسخ:
به قول سهراب : و قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
سلام
تصویر زیباییست
چند باری خدمت رسیدم وبلاگ باز نمی شد الانم حدود30ثانیه طول کشید در حالی که قبلا فوری باز می شد !

پاسخ:
الان درستش کردم! چه خیال کرده این قالب!
سلام دوست قدیمی
یادی از ما نمی کنی
دوست خوبم. جای شما تو وبی که گروهی تعریفش کردیم خالیه. به نظرم یکی از دوستای خوب اون وب می تونی باشی. اگه شد بیا و با جمع بچه ها آشنا شو.
اسم وب دوستان قدیمی هست که تو لینک هام گذاشتم. خوشحال می شم بیای.

سلام خانم یا آقای درخت

خیلی خوش اومدید به وبمون

نمیدونم کدوم یکی از دوستانمون شمارو دعت کرده اما واقعا خوش اومدید

ممنون بابت تبریک تولد بهترین دوستمون

خوشحال میشیم توی جمعمون باشی

پس شما دوست ِ یلدا جان هستید

دوستان یلدا..دوستان من و بقیه هم هستند

خوش اومدید

با هر کسی خواستید آشنا بشید بگید یلدا یا من معرفی کنیم

اینجا یکم فرق داره

21 نویسنده هستیم و همه با عقاید و سن ها و شغل و تحصیلات مختلف

اما با هم واقعا دوستیم

اختلاف نظر داریم اما بخاطر دوستیهامون باهم محترمانه برخورد میکنیم

انشالله ازین ببعد توی پستهای همه ی دوستان نظران شمارو ببنیم

پاسخ:
ان شا الله.
اونجا نظر بذارید همه میتونن بخونن
اما تایید کردن و نکردنش و یا جواب دادن دست ِ نویسنده ی مطلب...و مدیریت وبلاگ که دست بنده و دایا جان هست امکان داره

پس واقعا از آشنایی با دوست ِ قدیمی ِ یلدا خوشوقتم

تصویرها زیباتر از شعر
شعر شگفت انگیز تر از تصویرها
حسن انتخاب مناسبترین واژه برای این پست بود

انتخابهای خوبتان مستدام

راستی دلمان تنگ ادعاهایتان است
دوباره ادعا کنید

آره قالبتون سری قبل سفید بود الان درست شده وخیلی هم قشنگه وبه اسم وبلاگ میاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">