به نام خدا خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟
سلام متن خوبی نوشتی.. بهتر اینجاست که کوتاهست و خواننده رو مجبور به خوندنش میکنه.. آن قدر پیش این و آن از خوبی هایش گفتم، که وقتی سراغش را میگیرند،.شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت. .
حوای ساده چه کردی ایمان بار آورم را در دست شیطان نهادی دستان عصیانگرم را یک لحظه یک لحظه ی گم نه سیب ماند و نه گندم یک شعله ی بیترحم آشفت خاکسترم را حالا که دور از بهشتیم در برزخ سرنوشتیم بگذار بگذارم ای دوست بر شانه هایت سرم را
بهتر اینجاست که کوتاهست و خواننده رو مجبور به خوندنش میکنه..
آن قدر پیش این و آن از خوبی هایش گفتم، که وقتی سراغش را میگیرند،.شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت. .
موفق باشی.