به این طریقه ی بازی قمار می گویند!
(چند ماه است متفاوت ننوشته ام ... یعنی مدتی است شعری را که حال و روزم با حال و هوایم نباشد را نمی نویسم ولی بگذار بنویسیم! شاید دلمان باز شد، نشد هم نشد ولی خب قشنگ است ... نه ؟ )
به رفتن تو سفر نه ، فرار می گویند
به این طریقه ی بازی قمار می گویند
به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد
هنوز مثل گذشته «نگار» می گویند
اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر
به من اهالی جنگل شکار می گویند
مرا مقایسه با تو بگو کسی نکند
کنار گل مگر از حسن ِ خار می گویند؟
تو رفته ای و نشستم کنار این همدم
به این رفیق قدیمی سه تار می گویند... "کاظم بهمنی"
لبخند بزن تازه کنی بغض "بنان" را
بخرام برآشفته کنی "فرشچیان" را
تلفیق سپیدو غــزل و پست مدرنی
انگشت به لب کرده لبت منتقدان را
.
.
دلتنگی حزن آور یک کهنه سه تارم
برگیرو برآشوب وبزن "جامه دران" را
ای کاش در این دهکده ی پیربسوزند
هرچه سفرو کوله و راه و چمدان را.
.
.
.
(حامد عسکری)
حامد عسکریوم شعراش خوبه..
اینوم هه!
(لهجه قمی!) اگه آشنایی ندارین من نمتونم مال شما توضیح بدم خوتتون برید مال خودتون یاد بگیرین...