روز نوشت
می دونم چرا چون ترم و دانشگاه تمام شد همه پروژه ها شون انجام دادن و تسویه و تمام!
آره دیگه هیچ سوالی ! و کاری ! و ...
اون موقع ها نیس که به جای تقویم و ساعت از من استفاده کنن!
خلاصه ... خیلی با مرام ن ...
بله ... شاگرد سوم! که پروژه هاتو من می نوشتم! آخر های ترم که می شد ...
بله آقای ... که همه تمرین هاتو هم من می نوشتم شماره کلاس تو بهت نمی گفتم گم می شدی انتخاب واحد جات نمی کردم که هنوزم واحد نگرفته بودی بابا لا مصب جا برات نمی گرفتم رات نمی دادن پرژه پایانی تم که من نوشتم 9 هزار تومن پولشم ندادی ...
و .... .... که ... (البته من بهش حق میدم طفلک... این من مقصرم .... البته خدا میدونه چرا ... پس من مقصر نیستم ...)
و ... خان که رفیق بودیم لامصب! تو دیگه چرا ...
چی دارم میگم ! شیزوفرنی! شدم!
شعر فاضل هم که همراه بسیار است اما ... تکراری شده ( ولش )
پ . ن : به درک!