پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

امروز نوشت یادمانی

جمعه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۱، ۱۲:۲۳ ق.ظ
می ترسم از روز پر آرامش  سال های بعد ، 

می ترسم بیاید روزی...

استکان چای و طنین سکوت و صدای پرواز 

رنگ ایمان و طعم علاقه و نشان سبز زندگانی ، بی  هرچه امروز

پاک شده های خط خطی های آسمان این روزها و فراموشی دلگیری های هرچه حالا

و بماند چه بسیار خجالتی از نا امیدی از دریای امید و بماند خجالت از حال این روزهای افسرده.

حال امروز و آن روز یکی می شود ، ما را حال همین است ...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۱۰
شما مرا درخت صدا کنید

دل نوشت ((*tag_post_count*))