پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

آن اتفاق ساده نیفتاد

شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۵۱ ب.ظ


با گریه های یکریز

یکریز

مثل ثانیه های گریز

با روزهای ریخته 

در پای باد 

با هفته های رفته 

با فصل های سوخته 

با سالهای سخت 

رفتیم و سوختیم و فرو ریختیم 

با اعتماد خاطره ای در یاد 

اما 

آن اتفاق ساده نیفتاد 


قیصر امین پور

نظرات  (۲)

هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند٬ غرورم

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق توگذر می کنم ازخویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم

بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره نیلوفرم و تشنه نورم

این روزها که می گذرد
شادم
این روزها

که می گذرد
.
.
.
شادم
که می گذرد !

روژای خوبی رو در انتظار این پیاده رو و درختش می بینم !


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">