پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

به خط خدا مینویسم تا خودش بخواند و بس!

دوشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۰، ۰۵:۳۹ ب.ظ

































+ تا چندی بعد یا علی ....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۲۶
شما مرا درخت صدا کنید

خدا ((*tag_post_count*))

نظرات  (۳)

زیر باران آدم ترم
خاک تنم ، بوی دستهای گِلی خدا را می گیرد...
دلم باران میخواهد
و یک کوچه‌ی بی بن بست
و یک خدا که با هم کمی راه برویم...!
یا علی...
حال ما خوب است.. غم کم می خوریم!
اما
تو
باور نکن!




اون خواننده هست می خونه :

"شاید بپرسی از خودت
کجام و در چه حالیم
برای دل خوشیت می گم خوش باش عزیزم عالیمــــــــــــــــ..."

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">