بگو که دل بکنم از تمام ادم ها نگو فقط ز تو ، تو یک نفر زبانم لال
سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۰، ۰۲:۱۲ ق.ظ
اگر سفر بروی بی خبر زبانم لال
بماند آه دلم پشت در زبانم لال
هزار سال گذشت از قرار دیدنمان
تو رفته ای که نیایی مگر زبانم لال
مگر نه این که تو خورشید اسمان منی
چگونه شبم بی تو شد سحر زبانم لال
هنوز مانده بفهمم تو شاعرم کردی
نگفتم از تو از این بیشتر زبانم لال
بگو که دل بکنم از تمام ادم ها
نگو فقط ز تو تو یک نفر زبانم لال
زدست چوب حراج این غزل به احساسم
تو را اگر که نبینم اگر ... زبانم لال
فاطمه آتش پیکر
بماند آه دلم پشت در زبانم لال
هزار سال گذشت از قرار دیدنمان
تو رفته ای که نیایی مگر زبانم لال
مگر نه این که تو خورشید اسمان منی
چگونه شبم بی تو شد سحر زبانم لال
هنوز مانده بفهمم تو شاعرم کردی
نگفتم از تو از این بیشتر زبانم لال
بگو که دل بکنم از تمام ادم ها
نگو فقط ز تو تو یک نفر زبانم لال
زدست چوب حراج این غزل به احساسم
تو را اگر که نبینم اگر ... زبانم لال
فاطمه آتش پیکر
دست دل خویش در حنا بگذارید
عاشق بشوید، مردم! عاشق بشوید
یک نام خوش از خویش به جا بگذارید
جلیل صفربیگی