در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
پنجشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۰، ۰۲:۲۱ ب.ظ
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو برخورد مسیرم که بمیرم
یک قطره آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنـــگ در آغوش بگیرم که بمیرم
از زندگــی بی تو گریــزانم و بیزار
آنقدر که بگذار بمیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورده چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
فاضل نظری
__
_____________________________
بعدا نوشت:
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
قلبم به چشم همزدنی سنگ می شود
آقا ببخش بس که سرم گرم زندگی است
کمتر دلم برای شما تنگ می شود.
دیگر گذارتان به قاب شیشه ای ما نمی افتد انگار..
________________________________________
بیا بیا که دل بیقرار ما
به شوق روی تو از دیده سر کشید
بیا
بیا بیا که دل من به کوچه کوچه ی شوق
صدای پای تورا بارها شنیـــــــــد
بیا...