پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «hosein» ثبت شده است

روضه خوان گفت که لیلا پسری داشت که رویش

به درخشندگی ماه که عباس عمویش


روضه خوان گفت که لیلا پسری داشت که مجنون

پسری داشت که می رفت و نگاه تو به سویش


پسری خوش قد وقامت پسری صبح قیامت

روضه خوان گفت که در باد پریشان شده مویش


آسمان بار امانت نتوانست کشیدن

که بریدند خدایا که شکستند سبویش


روضه خوان تاب نیاورد عمو آب نیاورد

روضه خوان آمد وزانو زد وبوسید گلویش 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۷:۰۰
شما مرا درخت صدا کنید