پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «hosein» ثبت شده است

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وان که این کار ندانست در انکار بماند


اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند


صوفیان واستدند از گرو می همه رخت

دلق ما بود که در خانه خمار بماند


محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد

قصه ماست که در هر سر بازار بماند


هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم

آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند


جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت

جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند


گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس

شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند


از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند


داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید

خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند


بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد

که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند


به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی

شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۰:۲۱
شما مرا درخت صدا کنید

شورِ غزل گرفت، دلش روضه‌خانه شد 

آهی کشید، قطره‌ی اشکی روانه شد 


نم نم گریست، آب شد آرام، مثل شمع 

تا داغِ تشنه کام به کامش زبانه شد 


یک مصرع از برادر و خواهر سرود، بعد... 

باران گرفت، شعر تَرَش عاشقانه شد 


می‌خواست تا غزل بسراید، ولی نشد 

دریای اشک، مثنویِ بی‌کرانه شد 

*** 

«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق» 

هرگز نمیرد آنکه غمش جاودانه شد 


رضا احسان‌پور

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۲ ، ۰۰:۲۸
شما مرا درخت صدا کنید

پیر مردی وسط روضه ی ما گفت :

                                          "حــســیـن"                                                  

من نگفتم،                                                    

ولی ارباب مرا هم بخشید...



پارسال نوشت:

دلم گرم حسین (ع) است ... 

کشتی نجات برای آنان نیست که بر سجاده ها الهی العفو گویند  

یا بر خوان کرمش اجر عمل گیرند... 

کشتی نجات برای غرق شده هاست... 


+این روز ها بین نا امیدی و حسین مانده ام...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۲ ، ۰۰:۳۹
شما مرا درخت صدا کنید

استغفرالله ربی و اتوب الیه از گفته قبلم که از سر ضعف بود ... ببخش الهی.


به قول دختر ه توو رسوایی : "خدایا ما زیر پونز نقشه دنیا ایم ...."

خدایا 

ما کوریم توو رو نمی بینیم قبول...

تو که کور نیستی ما رو ببین ...

قبول؟

عنوان غلط قیلی: زیر پونز...

دعای عرفه مولایم حسین (ع):

اى شـنـواتـریـن شنوندگان

اى بیناترین بینایان 

.

.

کور باد آن چشمى که تو را نبیند

که مراقب او هـسـتـى

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۲ ، ۱۵:۲۷
شما مرا درخت صدا کنید

فریاد زد مکبّر ِ صحنین ِ کربلا : 

   ماه محرم آمده ...قد قامت العــــــزا ... 


شاعر: رحمان نوازنی  

+ عاشورا

+ ashura  

+ محرم

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۲ ، ۰۳:۲۵
شما مرا درخت صدا کنید