پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ashora» ثبت شده است

فرصت اگر می‌داد بهتر می‌کشیدم
از کوچه‌های بی‌غزل پر می‌کشیدم

مشک غزل را روی دوشم می‌گرفتم
در لابلای خیمه‌ها سر می‌کشیدم

در خلوت یک خیمۀ ماتم‌گرفته
گهواره‌ای را جای اصغر می‌کشیدم

قطعاً برای تسلیت دادن به زینب
حتی شده یک نیزه کمتر می‌کشیدم

با استعانت از شعور واژه‌هایم
در ذهن‌های مرده باور می‌کشیدم

شاید اگر از آب کوفه خورده بودم
من هم به روی دوست خنجر می‌کشیدم

من شاعرم، اما اگر نقاش بودم
یک عصر عاشورای دیگر می‌کشیدم


هوشنگ دیناروند 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۰ ، ۰۰:۳۶
شما مرا درخت صدا کنید

 اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود

 اگر دفتر خاطرات طراوت

 پر از رد پای دقایق نبود


 اگر ذهن آیینه خالی نبود

 اگر عادت عابران بی‌خیالی نبود


 اگر گوش سنگین این کوچه‌ها

 فقط یک نفس می‌توانست

 طنین عبوری نسیمانه را

 به خاطر سپارد


 اگر آسمان می‌توانست یک‌ریز

 شبی چشم‌های درشت تو را 

 جای شبنم ببارد


 اگر رد پای نگاه تو را

 باد و باران

 از این کوچه‌ها آب و جارو نمی‌کرد


 اگر قلک کودکی لحظه‌ها را پس انداز می‌کرد

 اگر آسمان سفره‌ی هفت رنگ دلش را


 برای کسی باز می‌کرد


 و می‌شد به رسم امانت

 گلی را به دست زمین بسپریم

 و از آسمان پس بگیریم


 اگر خاک کافر نبود

 و روی حقیقت نمی‌ریخت


 اگر ساعت آسمان دور باطل نمی‌زد


 اگر کوه‌ها کر نبودند

 اگر آب‌ها تر نبودند

 اگر باد می‌ایستاد


 اگر حرف‌های دلم بی اگر بود

 اگر فرصت چشم من بیشتر بود

 اگر می‌توانستم از خاک

 یک دسته لبخند پرپر بچینم


 تو را می‌توانستم ای دور

 از دور

 یک‌بار دیگر ببینم.


زنده یاد قیصرامین پور


 پ.ن:

ماذا وجد من فقدک ؟ و ما الذی فقد من وجدک ؟ لقد خاب من رضی دونک بدلا.

چه دارد آن کس که تو را ندارد؟ و چه ندارد آن که تو را دارد؟ آن کس که به جای تو چیز دیگری را پسندد و به آن راضی شود، مسلما زیان کرده است. 

دعای عرفه ، امام حسین (ع) 

________________________________________________

رمضان نوشت:

نقل شده شیطان پس از مطرودیت از باب رحمت و مهلت گرفتن از خدا عرض کرد:
به عزتت سوگند! تا جان در تن آدمیزاد هست، دست از فریب وی بر نمی دارم و از دلش بیرون نمی روم.
خداوند منان فرمود:
به عزتم سوگند! تا جان در تن آدمیزاد هست، در توبه را به رویش نمی بندم و از پذیرش وی روبرنمی گردانم.


۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۰ ، ۰۷:۱۳
شما مرا درخت صدا کنید

السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما

ما به دنبال تو می گردیم و تو دنبال ما

 ماه پیدا ، ماه پنهان ، ماه روشن ، ماه گم

رؤیت این ماه یعنی نامة اعمال ما

 خاصه این شبها که ابر و باد و باران با من است

خاصه این شبها که تعریفی ندارد حال ما

 کاش در تقدیر ما باشد همه شبهای قدر

کاش حوّل حالنایی تر شود احوال ما

 ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم

ماه با پای خودش آمد به استقبال ما

 گوشه چشمی به ما بنمای ای ابروهلال

تا همه خورشید گردد روزی امسال ما

علیرضا قزوه

رمضان نوشت :

چند روز پیش علی ضیاء مجری برنامه نیمروز (حتما میشناسیدش) یه داستان گفت ، می گفت:

روزی جوانی به موسی (ع) عرض کرد از خداوند خواسته ای دارم از خداوند بخواه تا اجابتم کند
موسی (ع) خواسته جوان را به خداوند عرضه داشت و خداوند به او وعده اجابت داد. 
موسی(ع) جوان را دید و فرمود خواسته ات اجابت می شود
جوان عرض کرد می دانستم که اگر خدا خواسته ام را اجابت نمی کرد آبرویش را می بردم! 
موسی (ع) به جوان گفت چکار می کردی؟
جوان عرض کرد:
دست راستم را می بریدم به دست چپم می گرفتم و گرد شهر می چرخاندم که این دست به درگاه کریم رفت و خالی برگشت.

بعدا نوشت:

خداوندا... 
ماه رمضان است و هیچ کس نیست که بگوید
حرفهایی که می خورم روزه ام را باطل می کند یا نه؟

بغض هایم را به آسمان سپردم 
خدا به خیر کند باران امشب را ...

آقا بیا به خاطر باران ظهور کن...
______________________________
و .... :

همیشه می گن وقتی تشنه شدی و آب خوردی بگو : "یا حسین (ع)"
 
حالا که تشنه میشی نمی تونی آب بخوری آروم زیر لب بگو  "یا ابوالفضل (ع)"


۱۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۰ ، ۰۶:۴۶
شما مرا درخت صدا کنید

خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت

بالها را می خرید و دستها را می فروخت

خواب دیدم آب بی تاب نگاهش مانده بود

او نگاهش را به یک فردای زیبا می فروخت

مثل باران در صدایش مهربانی غرق بود

اشکهایش را به یک لبخند صحرا می فروخت

او علم بر دوش با خورشید پیمان بسته بود

ماه زیبا را به تاریکی شبها می فروخت

گریه می کردند آنشب نخلهای نینوا

در کنار کودکی تنها که خرما می فروخت

خواب دیدم مشک را بر شانه اش آتش زدند

دستهایش در میان رود دریا می فروخت

نغمه مستشارنظامی

__________________________________

اعیاد شعبانیه بر همه دوستان مبارک.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۰ ، ۱۸:۳۱
شما مرا درخت صدا کنید
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی

غریب تا که نماند حسین بی عباس
به جای خواهری آن‌جا برادری کردی

گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادر؟ که مادری کردی

تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی

پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد!
به خون نشستی و در خون شناوری کردی

به روی نیزه سر آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردی و سروری کردی

چه زخم‌ها که نزد خطبه‌ات به خفاشان
زبان گشودی و روشن سخنوری کردی

زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم تو حیدری کردی

تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امت! پیمبری کردی

بدل به آینه شد خاک کربلا با تو
تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی

من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟
تو ای بزرگ! خودت ذره‌پروری کردی

شعرازامیری اسفندقه

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۰ ، ۱۴:۰۹
شما مرا درخت صدا کنید