پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید حمیدرضا برقعی» ثبت شده است

گاه چیزی می خوانی می گیرد میخوانی و هر چه که در سر داشتی می پرد هرچه می خواستی بگویی نمی گویی 

الان وبلاگ - قاب شیشه ای - همیشه خوب دوستمان که این روزها عاشورایی شده را خواندم اینجور شد اینجا مینویسم که بماند یادگاری نذر باب الحوائج علی اصغر 

با اجازه ی باز نشر نگرفته از م.ه .

 

تنها تو بودی که خوب فهمیدی،

 استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت!

 شش ماه علی بودن را طاقت آوردی...

 خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد

حالا پدرت یک قدم می رود... بر می گردد

              می رود... بر می گردد

                                          می رود...

با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد

تا دیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند

 رباب می رسد از راه

 با نگاه

 بایک جملهء کوتاه

 آقا خودتان که سالمید ان شاءالله...

"سید حمید برقعی"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۱ ، ۰۳:۰۵
شما مرا درخت صدا کنید

بانو شما از ریشه ی عشقی اصیلی

                                  محض رضای مهربانی «اشفعی لی»


                                               - مجید تال -


  شاعری در قطار قم - مشهد چای می خورد و زیر لب می گفت:

                       شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران ،  بانو !

                                     - سید حمید رضا برقعی -

عکس از اینجا 

مرغ دلم راهی قم می شود

در حرم امن تو گم می شود

عمه سادات سلام علیک  

روح عبادات سلام علیک

 کوثر نوری به کویر قمی

آب حیات دل این مردمی

عمه سادات بگو کیستی؟

فاطمه یا زینب ثانیستی؟

از سفر کرب و بلا آمدی؟

یا که به دنبال رضا آمدی؟

من چه کنم شعله داغ تو را

درد و غم شاهچراغ تو را

کاش شبی مست حضورم کنی

باخبر از وقت ظهورم کنی

مرحوم محمدرضا آقاسی 


چشم دلم به سمت حرم باز می شود

با یک سلام صبح من آغاز می شود

 پر می کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه لحظه ی پرواز می شود

 قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می شود

 فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه

اینجا دل شکسته سبب ساز می شود

 کو چشم روشنی که ببیند در این حرم

هر روز چند مرتبه اعجاز می شود

 اعجاز توست اینکه دلم یا کریم توست

قلب تپنده ی حرم قم، حریم توست

یوسف رحیمی


بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات

مردان شهر نوکر و زنها کنیزهات

 مرغ خیال سمت حریمت پریده است

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

 خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم

جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم

 اعجاز این ضریح که همواره بی‌حد است

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

 سید حمیدرضا برقعی


و قابل توجه دختر خانم ها : روزتان مبارک !

و بشنوید از این آدرس :


خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر

که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر


عرض حاجت می‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش

پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر


گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم

راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر


زیر دِین چارده معصومم اما گردنم

زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر


گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که

داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر


آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است

با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر


قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین

همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر

fxi9b5zkinxxb87lsc.jpg

قصد این بار قصیده از برادر گفتن است

ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر


من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم

لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر


عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم

بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر


مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد

هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر


چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است

این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر


پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا

این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر


ای که راه انداختی امروز و فردای مرا!

چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر


از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت

من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر


بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی

جان زهرا(س) چون شنیدم که به مادر بیشتر...


بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند...


حسین رستمی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۴۵
شما مرا درخت صدا کنید

یا محمد(ص)! تو بگو با غم و ماتم چه کنیم

روز خوش بی تو ندیدیم به عالم چه کنیم


پاسخ آینه ها بی تو دمادم سنگ است

یا محمد(ص)! دل این قوم برایت تنگ است


 بانگ هیهات حسینی است رسیده از راه

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

bwi8yo0dhcwlxwckcbdb.jpg

میلاد عرفان پور:

شعری در پاسخ به توهین کنندگان به پیامبر خاتم(ص)

بی حرمتی به رسول مهربانی ها ،حضرت محمد(ص)  ،جرئت خاموشی را از من گرفت.

چند بیتی برای ادای دین


روی گل محمدی از اشک، تر شده ست

با ما مصیبتی ست که عالم خبر شده ست


با ما مصیبتی ست که ورد زبان شده

با ما مصیبتی ست که خون جگر شده ست


دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت

لشکر نبرده ایم و نبردی دگر شده است


آن سوی خنده ها، همه دندان گرگ بود

اینک زبانشان به دهان ، نیشتر شده ست


از هیچ زاده اند و پی هیچ، زیسته

شیطان ، براین جماعت  ابتر،  پدر شده است


نمرود تیر بسته به زیبایی خدا

زیبایی خدا ، به خدا بیشتر شده است


عالم، هنوز در صلوات است  و همچنان

این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده است

vkrr0qx9w92e34qr7r.jpg

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۳۰
شما مرا درخت صدا کنید

زخمی ام التیام می خوهم

التیام از امام می خواهم


السلام وعلیک یا ساقی

من علیک السلام می خواهم


مستی ام را بیا دوچندان کن

جام می پشت جام می خواهم


گاه گاهی کمی جنون دارم

من جنونی مدام می خواهم


تا بگردم کمی به دور سرت

طوف بیت الحرام می خواهم


لحظه مرگ چشم در راهم

از تو حسن ختام می خواهم


در نجف سینه بی قرار از عشق

گفت لایمکن الفرار از عشق


و غزلی نذر حضرت مولا 


مولای ما نمونهء دیگر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است


وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است


دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای برای پیمبر نداشته است


سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری که جز علی در دیگر نداشته است


طوری ز چارچوب در قلعه کنده است

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است


یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود

یا جبرِییل واژهء بهتر نداشته است


چون روز روشن است که در جهل گمشده است

هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است


 این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست برابر نداشته است


سید حمیدرضا برقعی


آن‌کس که تو را شناخت جان را چه‌ کند

فرزند و عیال و خانمان را چه‌ کند

دیوانه‌ کنی هر دو جهانش بخشی!

دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟


سلام

درود و سلام خدا و رسول خدا بر امیر المؤمنین علی (علیه السلام) 

عید غدیر عید امامت بر تمام هستی ، بر تمام عالم وآدم ، بر تمام مسلمانان ، بر تمام شیعیان و بر تمام دوستان من .... مبارک باد ...


نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد

ناشر حکم ولایت به ولی می نازد

گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی

عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد!


+ یا مهدی (عج)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۰ ، ۱۴:۳۳
شما مرا درخت صدا کنید

 امام علی

به نام عشق

در نجف سینه بی قرار از عشق

گفت:لایمکن الفرار از عشق

غزلی نذر حضرت مولا 

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود

یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است

هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

 این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست برابر نداشته است

پ.ن:

با عرض پوزش از همه ی دوستان عوض شدن قالب از طرف بلاگفا تحمیل شده چون قالب قبلی رو حذف کرده .

ویرایش:

آروم می گم بلاگفا نشنوه!! این قالب با اندکی دستکاری تو کدهاش دوباره گذاشتم رو وبلاگ!!!

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۰ ، ۱۰:۵۷
شما مرا درخت صدا کنید