پاسخ:
گله را گرگ ندزدید، شبانان خوردند
الغرض در همه ی قافله یک مرد نبود
یا اگر بود شایسته ی ناورد نبود
همه یخ های جهان را، همه را سنجیدیم
مثل دل های فرو مرده ی ما سرد نبود
رنج اگر هست نه از جاده، که از ماندن هاست
ورنه سر باخته را زحمت سر درد نبود
آه از آن شب -شب عصیان- که در این تنگ آباد
غیر آواز گره خورده ی شبگرد نبود
آه از آن پیکار کز هیبت دشمن ما را
طبل و سرنا و رجز بود و هماورد نبود
یادگار -آن علم سوخته- را گم کردیم
آخرین آتش افروخته را گم کردیم
استاد محمد کاظم کاظمی
در قفا، همچو گرگ مردم خوار!