پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

رسیده ایم پراز رنج راه تا دریا

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۳:۱۶ ق.ظ

به دریا می زنم ! شاید به سوی ساحلی دیگر

مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر

نظرات  (۱۵)

گفتم بدوم تا تو همه فاصله هارا

پاسخ:
اینم میشه ... چه دویدنی هم می کنن اینا...
از گریه های امپراتور فاضل نضری بود فک کنم...بیت زیبایی انتخاب کردید که واسه خود همین تصویر انگار

پاسخ:
بله ... بعضی تصاویر هست که میگذاری روی یه شعر روش میشینه بهش میاد مثل این!

مرسی...

این لینک ها رو میذارم از مطالب قدیم وبلاگ هست که شعر روی تصویر قشنگ سوار شده! [خودشیفته]

http://peeadero.blogfa.com/post/81

http://peeadero.blogfa.com/post/51

http://peeadero.blogfa.com/post/83

http://peeadero.blogfa.com/post/39

http://peeadero.blogfa.com/post/30

http://peeadero.blogfa.com/post/27

http://peeadero.blogfa.com/post/25

هم هست ولی شلوغ شد بسه!
شبیه رفتن شده ام؛
پر از انتظار و خسته...
تا مگر مقصدم بنمایی ای کریم...

پاسخ:
یا کریم ....
۲۷ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۲۳ گذری عاشقانه
گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی
اما تو باید خانه ی ما را بلد باشی

یک روز شاید در تب توفان بپیچندت
آن روز باید ! راه صحرا را بلد باشی

بندر همیشه لهجه اش گرم و صمیمی نیست
باید سکوت سرد سرما را بلد باشی

یعنی که بعد از آنهمه دلدادگی باید
نامهربانی های دنیا را بلد باشی

شاید خودت را خواستی یک روز برگردی
باید مسیر کودکی ها را بلد باشی

یعنی بدانی " ...مرد در باران " کجا می رفت
یا لااقل تا " آب - بابا " را بلد باشی

حتی اگر آیینه باشی، پیش آدم ها
باید زبان تند حاشا را بلد باشی

وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری
باید هزار آیا و اما را بلد باشی

من ساده ام نه؟ ساده یعنی چه؟... نمی دانم
اما تو باید سادگی ها را بلد باشی

یعنی ببینی و نبینی!...بشنوی اما...
یعنی... زبان اهل دنیا را بلد باشی

چشمان تو جایی است بین خواب و بیداری
باید تو مرز خواب و رویا را بلد باشی

بانوی شرجی! خوب من! خاتون بی خلخال!
باید زبان حال دریا را بلد باشی

شیراز رنگ خیس چشمت را نمی فهمد
ای کاش رسم این طرف ها را بلد باشی

دیروز- یادت هست- از امروز می گفتم
امروز می گویم که فردا را بلد باشی

گفتی :" وجود ما معمایی است...." می دانم
اما تو باید این معما را بلد باشی

پاسخ:
سلام

ممنون خیلی شعر زیبا و پر جوونی بود ...تا به حال هم نخونده بودمش هم لذا تازه هم بود... سپاس...

یعنی ببینی و نبینی!...بشنوی اما...
یعنی... زبان اهل دنیا را بلد باشی
اینجوووووووووووورم خودشیفته؟! ناجور! :دی

پاسخ:
خیلی هم خوبه !
چقدر این تصویر با حاله....
میشه چندین ساعت محو آن ماند و به تلاش و پایداری که این جوجه‌‌های کوچولو در روز اول زندگیشون از خودشون نشون میدن، لبخند زد... مثل سربازان تربیت شده‌ای هستندکه سالها خودشون رو برای این روز آماده کرده‌اند و تصمیم دارند به هر ترتیبی که شده برنامه صادر شده از سوی مافوق را به ثمر برسونند...

خوش به حالشون...! اینا خیلی بهتر از ما وظیفه ای را که کائنات براشون در نظر گرفته، انجام می‌دهند...

پاسخ:
خوش به حالشون...!

آسمان بار امانت نتوانست کشید ...من هم نمی تانم بکشم باید به کی بگم....

یه گوشه افتاده ... انقد هم سنگین شده که تکان نمی خوره...
خدای من...

گاهی دلم برای تو هم میسوزد...

برای تویی که همه میدانیم تنها ترینی...

اما دستهایمان را به سوی تو دراز نمیکنیم...

دلم تورا میخواهد فارغ از تمام ادیان و مذاهب...

دلم یک دل سیر اشک میخواهد کنار تو...

فراموشم نکن خدای مهربان من...

شک نکن زرد میشود بی تو...

برگ برگ باغ زندگی ام...

پاسخ:
به پیاده رو خوش آمدید .....

ممنون زیبا بود...

و خدا هم تنهایی خودش را فریاد می زد ! "قل هو الله احد"

من تشکر کردم واسه شماره پستایی که گذاشتیدا....تاییدش نکردید؟؟؟؟

پاسخ:
سلام علیکم

هیچ نظری از شما که تایید نشده باشه وجود نداره حتما ثبت نشده .

پلیز ریپیت
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها...

پاسخ:
آفرین آقا حسین ... خیلی خوب بود چه مصرع نابی برای عکس انتخاب کردی ... مرسی...
دروود
این همه محزون چرا؟
باید ترسید از بیدار بودن جغدها نگذار قصه ات بهانه ی گرگ صفتیشان شود
چند پست و ورباره بلاگ رو خوندم حزن بود ولی زیبا بود البته مرا دلیل بر اظهار نظری نیست لیک گفتنش بی سودمندتراز نگفتش بود
ممنون از حضورتون
بدرود

پاسخ:
دو صد دروود

ممنون که گفتید ...

-جان خودم این شاید 4 مین باریست که این نظر ویرایش می کنم! سوال سخت سخت می پرسید ها! -

وقتی نه قارون باشی و نه موسی
نه هارون باشی و نه سامری
نه گاو بنی اسرائیل باشی و نه صاحبش نه آن که مرد و نه آنکه کشت
نه افلاطون باشی نه ارسطو
نه حافظ نه سعدی
نه انشتین و نه ادیسون و نه بل پاستور . نه ماری کوری!
نه علی دایی و نه کریمی و نه پله و نه مارادنا
نه خاتمی! باشی و نه احمدی نژاد
نه بغال سر کوچه نه کارگر ساختمان رو به رو نه برق کشی که داد میزد سیم زرد رسید!
نه کنتور خوان نه کارگر شهرداری (آشغالی)
نه تاجر و نه شاعر و نه عاشق و نه لیلی و نه مجنون نه خسرو نه شیرین و نه سفید برفی و نه سیندرلا نه پینیکیو
نه چاوشی و نه افتخاری و نه فرشچیان
نه بهرام رادان و نه مهناز افشار و نه گلشیفته فراهانی!
نه منوچهر و نه پروانه و نه همه مردم شهر ...
نه کسی را داشته باشی جز خدایی که از بس اذیتش کردی غضب کرده ....

و هی شعر عاشقانه بخوانی و خود فریبی کتی ...

ولی دنبال بهانه می گردم ...

این پاسخ احتمالا تا چند دقیقه دیگر پاک شود...
دروود
سوال سخت اون هم من؟ از محالا است
وقتی هیچکدام از اینها نیستی و فقط خودت هستی با دارایی هایی که شاید فقط تو داری مثل ندانم ب کاری مثل خنگ و خرفت و ساده بودن مثل سولاخ بودنه جیب یا شاید مثل عاشق بودن ! نداشته هایت هم کم نیستند اصن کلی هم بسار تر از داشته هایت هستند فقط تو دوست من بدان اگر این وقتی ها فقط یکیشان تو بودی میشد وقتی جمال دیگر جمال نیست! وقتی جمال افشار شد وقتی جمال خاتمی شد وقتی جمال در پس کوچه ها گم کرد خودش را
و خدا اخم حتی نکرد کمی دلگیر شد!
امیدوارم نخوای اینو بارها ویرایش کنی همینکه بخوانی کافیست!
ممنون ارزش دادی ب صحبت هام

پاسخ:
سلام

راس می گید... یکی میگفت اگه همه مردم ناراحتی هاشون یه جا بریزن یه کوه بزرگ درست میشه بعد به هرکسی بگن برو درد های یه نفر بردار بیار ....

حدس میزنید چه بشه ؟
درسته هرکسی درد های خوش بر میداره ...

ای روزگار...

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست....

ممنون...
بیرون بیا از پیله ات پروانه شدن رسم ماست!!!
درد نه اصن
همون دارایی ها اصنش من میگم نذار به هیچ قیمتی خودت رو ازت بگیرن
بخند به حال دنیا که او تا میتواند به سر تا پایمان خندیده است

پاسخ:
ممنون...

دلتنگی های زیاد خطرناک است آدم را به کمتر از حقش قانع می کند.....!

زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی ...
شمردن بلد نیستم
دوست داشتن بلدم
و گاهی شده
یکی را دو بار دوست داشته باشم
دو نفر را یک جا!
چه کار می شود کرد؟
دوست داشتن بلدم
شمردن بلد نیستم!...

"آیدین روشن"

پاسخ:
خوش آمدید...

جمله بالای وبلاگتون جالب بود و چه پسر خاله با خدا ! "خدایا این روزها تموم که شد، میام میزنم رو شونه ت! میگم: جنبه رو حال کردی..؟ "
سلام رفیق
خوبی؟
از حوالی شما گذر کردیم گفتیم یادی کنیم ز یاران
از پستات مثل همیش لذت برده و میبرم
از ترانه هات هم
ارادت به علیرضا قربانی هم مارو کشته ، "استااااد قربانی!!!!؟؟؟"
یاد استادی میفتم که از ر لج با استاد شجریان به علیرضا افتخاری بستن
ولی سوای این حرفا حریق خزان ش عالیه
حتمن شنیدیش
پرستوهای آه ش هم قشنگه
کلن سیر خوبی داره طی میکنه
امیدوارم راه افتخاری و عقیلی رو نره
ببخش پررفی کردم
لیلة الرغایب ه باد ما هم باش

یاحق
پاسخ:
سلام
صفای نظر امیر هاتف...
نبینم بدون وب باشی ... بیخبر رفتی .... برگرد رفیق ....
استاد که صد البته هم استاد!...
چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم....
حریق خزان توی ماشین که میزاری غوغا می کند!
هم آواز پرستوهای آه هم قشنگه انصافن شعر های اخوان ثالث خونده...

باز هم پیش ما بیا خوشحال شدیم
یا علی مدد

محتاجیم به دعا 
تو برای من دعا کن ....
۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۰ افسر جوان جنگ نرم
سلام
ما آمدیم...
یا زینب
پاسخ:
سلام زنده باشید 
خوش آمدید...
یا علی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">