پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میرزاده ی عشقی» ثبت شده است

یاران عبث نصیحت بی حاصلم کنید

دیـوانه ام من، عقل ندارم، ولم کنید

ممنون این نصایحم اما من آن چنان

دیـوانه ای نیم که شـما عاقلم کنید

مجنونم آنچنان که مجانین ز من رمند

وای ار به مـجلس عقـلا داخـلم کنیـد

من مطلع نیم که چه بامن نموده عشق؟

خوبـست این قضیه، سوال از دلم کنید

یک ذره غیر عشق و جنون، ننگرید هیچ

در من اگر که تجـزیه آب و گـلم کنید

کم طعنه ام زنید که غرقی ببحر بهت؟

مردید اگر هدایت بر ساحــلم کنید!

"میرزاده ی عشقی "

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۰ ، ۲۰:۲۴
شما مرا درخت صدا کنید