پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی مظاهری» ثبت شده است

اگرچه خلق مرا از تو بر حذر دارند

از اشتیاق من و چشم تو خبر دارند


در قفس بگشایید تا نشان بدهم

پرندگان قفس نیز بال و پر دارند



نسیم ! منتظر کیستی به راه بیفت !

هزار قاصدک اینجا سر سفر دارند  



گمان مکن دل آتشفشانم از سنگ است

 که قله های جهان قلب شعله ور دارند



عجیب نیست اگر دشمن خودم باشم

درخت ها همه در آستین تبر دارند 

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۴۸
شما مرا درخت صدا کنید