پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد علی بهمنی» ثبت شده است

محمدعلی بهمنی، شاعر معاصر نیز در شعر زیر

تصویری از هجران امام خمینی (ره) را این‌گونه بیان کرده است:


«زنده تر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؟

مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم


هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید

ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم ؟


رفتنت آینه‌ی آمدنت بود، ببخش

شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم


ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر

می‌توانیم به جان شهدا گریه کنیم ؟


گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو

با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم ؟


ای تو با لهجه‌ی خورشید سراینده‌ی ما

ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم ؟


آسمانا! همه ابریم، گره‌خورده به هم

سر به دامان کدام عقده‌گشا گریه کنیم ؟


باغبانا! از چشم تو آموخته‌ایم

که به جان‌تشنگی باغچه‌ها گریه کنیم»


++ امام خمینی یا بهتر بگم آقا روح الله یک شخصیتی بود که 100 سال کار مفید می خواهد تا فقط شناختش و به بزرگی شان پی برد...

++از سخنان امام یه چیز هایی توی ذهنم هست اگر عمری بود این روزها منتشر می کنم اگر متن های دقیقش رو گیر بیارم....

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۲۰
شما مرا درخت صدا کنید