پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجید تال» ثبت شده است

bsw7kena7a9gb2d06br1.jpg

از صفای ضریح دم نزنید

حرفی از بیرق و علم نزنید


گریه های بلند ممنوع است

روضه که هیچ سینه هم نزنید


کربلا رفته ها کنار بقیع

حرفی از صحن و از حرم نزنید


زائری خسته ام نگهبانان

به خدا زود می روم نزنید


زائری داد زد که نا مردان

تازیانه به مادرم نزنید

*

غربت ما بدون خاتمه است

مادر ما همیشه فاطمه (س) است

*

کاش درهای صحن وا بشود

شوق در سینه ها به پا بشود


کاش با دست حضرت مهدی(عج)

این حرم نیز با صفا بشود


کاش با نغمه حسین حسین

این حرم مثل کربلا بشود


در کنار مزار ام بنین

طرحی ازعلقمه بنا بشود


پس بسازیم پنجره فولاد

عقده هامان تمام وا بشود


چارتا گنبد طلایی رنگ

چارتا مشهد الرضا بشود

*

این بقیعی که این چنین خاکی است

رشک پروانه های افلاکی است

*

ztgfdmn8g1mocmqeze.jpg

در هوایش ستاره می سوزد

سینه با هر نظاره می سوزد

هشت شوال آسمان لرزید

دید صحن و مناره می سوزد

بارگاه بقیع ویران شد

دل بی راه و چاره می سوزد

این حرم مثل چادر زهراست

که در اینجا دوباره می سوزد

این حرم مثل خیمه ی زینب

که در اوج شراره می سوزد

سالها بعد قدری آن سو تر

چند قرآن پاره می سوزد

مجید تال

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۰۴
شما مرا درخت صدا کنید