پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عماد خراسانی» ثبت شده است

پیش ما سوختگان، مسجد و میخانه یکیست

حرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکی است


اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته‌نظریست

گر نظر پاک کنی، کعبه و بتخانه یکیست


هر کسی قصه شوقش به زبانی گوید

چون نکو می‌نگرم، حاصل افسانه یکیست


اینهمه قصه ز سودای گرفتارانست

ورنه از روز ازل، دام یکی، دانه یکیست


ره هرکس به فسونی زده آن شوخ ار نه

گریه نیمه شب و خنده مستانه یکیست


گر زمن پرسی از آن لطف که من می‌دانم

آشنا بر در این خانه و بیگانه یکیست


هیچ غم نیست که نسبت به جنونم دادند

بهر این یک دو نفس، عاقل و فرزانه یکیست


عشق آتش بود و خانه خرابی دارد

پیش آتش، دل شمع و پر پروانه یکیست


گر به سرحد جنونت ببرد عشق عماد

بی‌وفایی و وفاداری جانانه یکیست


همراه چند شعر دیگر عماد خراسانی را خوانده اند:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۴
شما مرا درخت صدا کنید