این روزها که می گذرد هر روز
احساس می کنم که کسی در باد
فریاد می زند
احساس می کنم که مرا
از عمق جاده های مه آلود
یک آشنای دور صدا می زند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که می آید
روزی که آسمان
در حسرت ستاره نباشد
روزی که آرزوی چنین روزی
محتاج استعاره نباشد
ای روز آفتابی
ای مثل چشم های خدا آبی
ای روزِ آمدن
ای مثل روز، آمدنت روشن
این روزها که می گذرد هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما با من بگو
که آیا من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
قیصر امین پور
______________________________________________
بیا که آینه ی روزگار زنگاری ست
بیا که زخم زبان های دوستان کاری ست
به انتظار نشستن در این زمانه ی یأس
برای منتظران چاره نیست ناچاری است
به ما مخند اگر شعرهای ساده ی ما
قبول طبع شما نیست کوچه بازاری است
چه قاب ها و چه تندیس های زرینی
گرفته ایم به نامت که کنج انباری است!
نیامدی که کپرهای ما کلنگی بود
کنون بیا که بناهایمان طلاکاری است
به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم
تمام سال اگر کارمان عزاداری است
نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند
که کار منتظرانت همیشه بیداری است
به قول خواجه ی ما در هوای طره ی تو
"چه جای دم زدن نافه های تاتاری است "
سعید بیابانکی
دل نوشت:
دلم انگاری گرفته، قد بغض یا کریما
عصر جمعه توی ایوون، می شینم مثل قدیما
تو دلم می گم آقا جون، تو مرادی من مریدم
من به اندازه وسعم، طعم عشقتو چشیدم
کاشکی از قطره اشکت، کمی آبرو بگیرم
یعنی تو چشمه چشمات، با نگات وضو بگیرم
برای لحظه دیدار، از قدیما نقشه داشتم
یدونه هدیه ناچیز، واسه تو کنار گذاشتم
یادمه یکی بهم گفت،هرکی تنهاست تویه دنیا
یدونه نامه خوش خط، بنویسه واسه آقا
کاغذ نامه رو بعدش، تویه رودخونه بریزه
بنویسه واسه مولاش، خاطرت خیلی عزیزه.
دانــــــــــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــود
________________________________
هیچ داری از دل مهدی خبر
گریه های هر شبش را تا سحر؟
او که ارباب تمام عالم است
من بمیرم سر به زانوی غم است.....
شیعیان! مهدی غریب و بی کس است
جان مولا معصیت دیگر بس است
شیعیان! بس نیست غفلت هایمان!؟
غربت و تنهایی مولایمان
ما عبید و عبد دنیا گشته ایم
غافل از مهدی زهرا گشته ایم....
از دعا بهر فرج غافل شدیم
سخت مشغول ره با طل شدیم!
من که دارم ادعای شیعگی
پاسخی دارم به جز شرمندگی....
مهدی زهرا حسینی دیگرست
آخرین معصوم نسل حیدر است
غیبت او کربلایی دیگر است
بهر شیعه ابتلایی دیگرست
کل عرض کربلا یعنی همین
خالی از حجت نمی ماند زمین...!
شاعر :علی هراتیان