.
.
گندم آدم چه با ما کرده است
کآسیای چرخ سرگردان ماست
جسم قبر و جامه قبرو خانه قبر
باز لفظ زندگان عنوان ماست
.
.
+ هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم....
۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۹:۳۵
.
.
گندم آدم چه با ما کرده است
کآسیای چرخ سرگردان ماست
جسم قبر و جامه قبرو خانه قبر
باز لفظ زندگان عنوان ماست
.
.
+ هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم....
ابر میگرید و بارانم من
ماه میخندد و حیرانم من
رفتم از کاج بلندی بالا
بس که همرنگ درختانم من
قبلهام میرود از دشت به کوه
چه کسی گفته مسلمانم من
چه کسی بود صدا زد سهراب
تو بگو چون که نمیدانم من
ده بالا چه صفایی دارد
ده پایینم- تهرانم من!
پر فانوسم و در خویش گمم
که بجوییدم انسانم من
میخورم غصه آجرها را
چون که بیکارم و ویلانم من
آب جاری شده در رودم من
گل تنهای خیابانم من
مثلا شاعرهای را دیدم
مثلا.... باز پشیمانم من!
×××
شاخهای را بکنم خواهم مرد
آه میدانم میدانم من
علی داوودی
علی داوودی