الهی! عمری آه در بساط نداشتم و اینک جز آه در بساط ندارم.
الهی! همه برهان توحید خواهند و حسن دلیل تکثیر.
الهی! همه گویند خدا کو، حسن گوید جز خدا کو.
الهی! اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست که تو دارایی منی.
الهی! همه از مردن می ترسند و حسن از زیستن که این کاشتن است و آن درویدن.
الهی! حسنم کردی، احسنم کن.
الهی! آزمودم تا شکم دائر است، دل بائر است؛ دلِ دائرم ده.
الهی! همه از تو دوا خواهند، حسن از تو درد.
من این دنیای فانی را نمی خواهم نمی خواهم
من این لّذات آنی را نمی خواهم نمی خواهم
به جز محبوب یکتایم نمی دانم نمی دانم
به جز آن یار جانی را نمی خواهم نمی خواهم
به جز راه وصالش را نمی پویم نمی پویم
جز این ره کامرانی را نمی خواهم نمی خواهم
به فطرت عشق پاکش رابه دل دارم به دل دارم
دگر معشوق ثانی را نمی خواهم نمی خواهم
دلم از وی نشانی را به من داده به من داده
ز دیگر کس نشانی را نمی خواهم نمی خواهم
به جز بار حضوری را نمی یارم نمی یارم
سبکبارم، گرانی را نمی خواهم نمی خواهم
به جان درد و غم او را خریدارم خریدارم
ز غیرش مهربانی را نمی خواهم نمی خواهم
دل بشکسته می خواهم ندانستم ندانستم
گر من شادمانی را نمی خواهم نمی خواهم
به جز قرآن کتابی را نمی خوانم نمی خوانم
به جز سبع المثانی را نمی خواهم نمی خواهم
علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم
فلانی و فلانی را نمی خواهم نمی خواهم
حسن را در لقای خود نگهدارش نگهدارش
که بی تو زندگانی را نمی خواهم نمی خواهم
پ.ن :
اشعار بالا از علامه حسن حسن زاده آملی
علامه حسن زاده آملی که در وصف ایشان علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان چنین فرمودند:
شخصیت آقای حسن زاده را جز امام زمان(عج) کسی به آن پی نبرده است.