همین روز ها هم توی هر شهر و دیاری بعد از چند سال هم
مادرهایی هستن که گم شده ای داشته باشن ...
باز مثل هرشب کسلم قصه نشسته رو دلم
میگن بازم شهید میاد یه عالمه خیلی زیاد
ای ایران ای مرز پر گهر زنده باد ایران
دسته گلای بی زبون گمشده های بی نشون
یزره خاکسترشون دو حلقه انگشترشون
یه تیکه استخون سر یه شاخه گل یه بال پر
یه دکمه پیرهنشون یه زره خاک تنشون
تابوتای یه اندازه تو هرکدم یه سربازه
باد که شیون میزنه ابر که بر تن می زنه
تابوتا خیس آب میشن دسته گلا خراب میشن
می پیچه تو شهرو دهات عطر سلام و صلوات
ای مادرای مهربون ، بچهاتون بچهاتون
دسته گلائی ، که دادید به جبهه ها فرستادین
حالا با تابوت اوومدن با بوی باروت اوومدن
سرندارن پاندارن شوق تما شا ندارند
مادرا از خدا می خوان با گریه ُ دعا می خوان
تابوتاشونُ باز کنن بچهاشونُ ناز کنن
اما بوی عجیب میاد بو کنی بوی سیب میاد
میگن کسی که پا بشه راهی جبهه ها بشه
سربه بیابون بزارن توعاشقی جون بزارن
اوونجا که آفتاب میشینه باغ گل سیب می بینه
بچه های نجیب من باغ گلای سیب من
رو عشقتون پا نذارید میهن تنها نذارید
شعر از عبد الجبار کاکایی - اجرا فریدون آسرایی و بهروز صفاریان
دانلود :
http://j68719.persiangig.com/audio/BooyeSib.MP3
[ آژانس شیشه ای - ابراهیم حاتمیکیا ]
حاج کاظم :
تو میدونی گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی؟
تو میدونی گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟
تو میدونی دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟