پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عالیه جعفری» ثبت شده است

امشب از مفهوم مستی جرعه‌ای سر می‌کشم

فکر دیدار تو را تا مرز باور می‌کشم

ای نگاهت سبز، ای سرچشمه آئینه‌ها

گر بیایی با تو از پاییزها پر می‌کشم

خوب من! با هم قراری داشتیم آدینه‌ها

سال‌ها طرح نمی‌آیی به دفتر می‌کشم

من به قربان قدم‌هایت، تو برگرد و ببین

جای قربانی گلویم را به خنجر می‌کشم

قصه پرواز تو در آسمان پیچیده است

باز امشب در هوایت بی‌نشان پَر می‌کشم

خانم عالیه جعفری


پ.ن:

اگر حجاب ظهورت حضور پست من است ... دعا بکن که بمیرم چرا نمی آیی ... 


قطعه ای گمشده از پر پرواز کم است 

یازده بار شمردیم یکی باز کم است 

این همه آب که جاری است نه اقیانوس است 

عرق شرم زمین است که سرباز کم است


آقا بیا به خاطر باران ظهور کن

ما را از این هوای سراسیمه دور کن

وقتی برای بدرقه ی عشق می روی

از کوچه های خسته ی ما هم عبور کن


ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد

ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که هر جمعه به شوقت

صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت


بوی عطر یاس دارد جمعه ها

وعده دیدار دارد جمعه ها

جمعه ها بر عاشقان ایینه است

وعده گاه عاشقان ادینه است 

جمعه ها دل یاد دلبر می کند 

نغمه یا بن الحسن سر می کند


تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد

حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد.  


پیشاپیش تولد آقا بر همه هستی مبارک باد.


۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۰ ، ۰۱:۲۸
شما مرا درخت صدا کنید