پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین بوسر» ثبت شده است

وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود

با  سار  ِ پشت پنجره جایم عوض شود


هی کار دست من بدهد چشم های تو

هی  توبه بشکنم  و  خدایم  عوض شود


با بیت های  سر زده از سمت ِ ناگهان

حس  می کنم  که قافیه هایم عوض شود


جای تمام  گریه ،  غزل های ناگــــــزیر

با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود


سهراب ِ شعرهای من از دست می رود

حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود


قدری کلافه ام و هوس کرده ام  که باز

در بیت های بعد ،  ردیفم عوض شود


حـوّای جا گرفته در این  فکر رنج ِ تلخ

انگــار  هیچ وقـت  به آدم  نـمی رسد


تن  داده ام  به این که بسوزم در آتشت

حالا  بهشت هم  به  جهنم  نمی رسد


با این ردیف و قافیه  بهتر  نمی شوم !

وقتش رسیده  حال و هوایم  عوض شود


حسین بوسر

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۱ ، ۱۷:۵۰
شما مرا درخت صدا کنید