پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی علیه السلام» ثبت شده است

شنیده می شود از آسمان صدایی که...

کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...

نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...

نوشت نام تورا ،نام اشنایی که ـ

پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد

و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد

نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد

نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد

دلیل خلق زمین و زمان معین شد

نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است

غزل  قصیده ی نابی که در ازل گفته است

نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد

ز درک خاک مقام فراتری دارد

خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد

درون خانه بهشت معطری دارد

پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت

برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت

چرا که روی زمین واژه ی وزینی نیست

و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست

و جای صحبت این شاعر زمینی نیست

و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست

خدا فراتر از این واژه ها کشیده تورا

گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تورا

که گرد چادر تو آسمان طواف کند

و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف کند

ملک ببیند وآنگاه اعتراف کند

که این شکوه جهان را پر از عفاف کند

کتاب زندگی ات را مرور باید کرد

مرور کوثر و تطهیرو نور باید کرد

در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود

و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود

درون خانه ی تو نان فقر آجر بود

شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود

بهشت عالم بالا برایت آماده است

حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است

به حکم عشق بنا شد در آسمان علی

علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی

چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!

 به نان خشک علی ساختی، به نان علی

از آسمان نگاهت ستاره می خواهم

اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم-

به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم

کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم

شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم

و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

به شعر از نفس افتاده جان تازه بده

و مادری کن و اینبار هم اجازه بده

به افتخار بگوییم از تبار توایم

هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم

اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم

کنار حضرت معصومه در کنار توایم

فضای سینه پر از عشق بی کرانهء توست

(کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست)


دانلود با صدای خود شاعر سید حمیدرضا برقعی http://www.aparat.com/v/XTZsr

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۶
شما مرا درخت صدا کنید

باید که تو را حضرت منان بنویسد

در حد قلم نیست که قرآن بنویسد


هر دست گدایی که به سوی تو دراز است

مفهوم قنوتی است که در بین نماز است


سمت حرم توست دلم باز روانه

« ای تیر غمت را دل عشاق نشانه »


ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا

قدری به من خسته بهایی بده مولا


آن چیست که در حج و طواف است...؟نشانه است

« مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است »


تکفیر نما عقربه ی قبله نمارا

چون اوست که سمت تو نشان داده خدا را

.

.

.

احمد(ص) به خدا غیر علی(ع) یار نمی خواست

پیغمبر ما همسفر غار نمی خواست


رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست

« تا بوده علی(ع) بوده و تا هست علی(ع) هست »


بر اسب سوار است قیامت شده بر پا

دشمن به فرار است ازین حالت مولا


شمشیر کشیده است که لشگر بگشاید

باید برود یک تنه خیبر بگشاید


«یا قادر» و «یا قاهر» و «یا فاتح» و «یا هو»

این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو...


مخصوص علی(ع) هست علی(ع) شیر خداوند

آن یکه جوانمرد به تعبیر خداوند...


...از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد

« با خشم علی(ع) هرکه در افتاد ور افتاد »

.

.

.

احمد(ص) زند آیا نفسی غیر علی (ع)...؟نه

بالا برود دست کسی غیر علی(ع)...؟ته


« من کنتُ » که بر حیدر کرار (ع) رسیده است

حقّ است و سرانجام به حقدار رسیده است


مجید تال

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۲۳
شما مرا درخت صدا کنید

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است        اعجاز خلقت است و برابر نداشته است



وقت طواف دور حرم فکر می کنم           این خانه بی دلیل ترک برنداشته است


دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی                             آیینه ای برای پیمبر نداشته است


سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری که جز علی در دیگر نداشته است


طوری ز چارچوب در قلعه کنده است

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود

یا جبرِییل واژهء بهتر نداشته است


چون روز روشن است که در جهل گمشده است

هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است


 این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست برابر نداشته است

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۲۵
شما مرا درخت صدا کنید

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد

شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد


شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست

واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست


من که حیران تو حیران توام می دانم

نه فقط من که در این دایره سرگردانم


همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد

شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد


در زمین هستی و آن سوتر از افلاک تویی

علت خلق زمین ای پدر خاک تویی


کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است

راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است


کعبه افتاده به پایت سر راهت، سرمست

«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»



کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید

خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید


کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت

قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:


«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه

مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»


راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست


روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید


واژه ها روی ابابیل لبت سجیل است

دام بگذار که گنجشک تو جبرائیل است


نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد

سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-


زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند

لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند



وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی

وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی


در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد

نعره ی حیدریه «أینَ تَفِرّوا؟» می زد


بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار

پا در این دایره بگذار عدم را بردار


بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی

یازده مرتبه در آینه تکرار شدی


راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست


روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید.


سید حمیدرضا برقعی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۰۲
شما مرا درخت صدا کنید

امام علی(علیه السلام) فرمودند:


ما أکثَرَ العِبَرَ وَ أقَلَّ الاِعتِبارَ ؛ چه بسیارند عبرت‏ها ، و چه اندک است عبرت گرفتن .

                                                                                    غرر الحکم و درر الکلم

استکان یه کتاب حرف داره نعلبکی یه دفتر درس داره ...


أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ....

انسان ها چاه ند .... 

دانلود صدای حاج آقا رنجبر که در 5 دقیقه 600 کیلو بایت...! تفسیر می کند...


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۱ ، ۰۰:۱۹
شما مرا درخت صدا کنید