محمدعلی بهمنی، شاعر معاصر نیز در شعر زیر
تصویری از هجران امام خمینی (ره) را اینگونه بیان کرده است:
«زنده تر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؟
مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم
هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید
ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم ؟
رفتنت آینهی آمدنت بود، ببخش
شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم
ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر
میتوانیم به جان شهدا گریه کنیم ؟
گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو
با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم ؟
ای تو با لهجهی خورشید سرایندهی ما
ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم ؟
آسمانا! همه ابریم، گرهخورده به هم
سر به دامان کدام عقدهگشا گریه کنیم ؟
باغبانا! از چشم تو آموختهایم
که به جانتشنگی باغچهها گریه کنیم»
++ امام خمینی یا بهتر بگم آقا روح الله یک شخصیتی بود که 100 سال کار مفید می خواهد تا فقط شناختش و به بزرگی شان پی برد...
++از سخنان امام یه چیز هایی توی ذهنم هست اگر عمری بود این روزها منتشر می کنم اگر متن های دقیقش رو گیر بیارم....
مــــــازاده عشقیم و پســــرخـــوانده جامیم در مستى و جــــــانبازى دلدار تمامیم
دلـــــــداده میخــــــــــانه و قــــربانى شربیم در بارگــــــه پیرمغان، پیــــــــر غلامیم
همبستر دلـــــــــدار و زهجــــرش به عذابیم در وصـــل غریقیم و به هجران مدامیم
بى رنگ و نـــــــــواییم؛ ولــــــى بسته رنگیم بى نام ونشانیم و همى در پى نامیم
با صوفــــــــى و با عارف و درویش، به جنگیم پـــــــــرخاشگـر فلسفه و علم کلامیم
از مــــــــــدرسه مهجور و ز مخــــــلوق کناریم مطــــــرود خرد پیشه و منفور عوامیم
با هستى و هستى طلبان، پشت به پشتیم بــــــا نیستى از روز ازل گام به گامیم
امام خمینی
دخترم!(1) آفات زیادی بر سر راه است. هر عضو ظاهری و باطنی ما آفتها دارد که هر یک حجابى است که اگر از آنها نگذریم، به اولین قدم سلوک الى الله نرسیدیم. من که خود مبتلا هستم و جسم و جانم ملعبه شیطان است به بعضی از آفات این عضو کوچک و این زبان سرخ که سر سبز را به باد دهد و آنگاه که ملعبه شیطان است و آلت دست او، جان و روح و فواد(قلب) را تباه کند اشاره مىکنم.
از این دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل مشو، گاهى که در جلسات انس با دوستان هستى خطاهاى بزرگ این عضو کوچک را آنقدر که مىتوانى شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضاى دوست شود چه مىکند. و چه مصیبتها به بار مىآورد که یکى از آنها غیبت برادران و خواهران است، ببین با آبروى چه اشخاصى بازى مىکنى و چه اسرارى را از مسلمان روى دایره مىریزى و چه حیثیاتى را خدشهدار مىکنى و چه شخصیتهایى را مىشکنى؟
آنگاه این جلسه شیطانى را مقیاس بگیر و ملاحظه کن در یک سال در همین امر پیش پا افتاده چه کردى و در پنجاه شصت سال دیگر چه خواهى کرد و چه مصیبتها براى خود به بار خواهى آورد و در عین حال آن را کوچک مىشمارى و این کوچک شمردن از حیلههاى ابلیس است که خداوند به لطف خود ما را همگى از آن مصون دارد.
دخترم! نگاهى کوتاه به آنچه درباره غیبت و آزار مومنین و عیبجویى و کشف سرّ(آشکار کردن اسرار) آنان و تهمت آنان وارد شده؛ دلهایى را که مُهر شیطان بر آنها نخورده مىلرزاند و زندگى را بر انسان تلخ مىکند.
پینوشت:
1- توصیه امام خمینی(ره) به عروسش است.
برگرفته از نامه حضرت امام خمینى (ره) خطاب به خانم فاطمه طباطبایى چاپ شده در کتاب ره عشق.