ای اذان محض ای تکبیر ناب
ای علی ای مرزبان افتاب
ای خدای خطبه ای کوه کلام
ای طنین واژه ای سیل سیام
ای به گردت عارفان در هلهله
وی به شوقت صوفیان در سلسله
ای سوارسهمگین سوره ها
وی اسیری غرش اسطوره ها
جز تو پیغمبر تبسم با که کرد
آفتاب اخر تکلم با که کرد
چون ندید از تو خلق کوروکر
رد رد الشمس در شق القمر
جز تو ای ثقل زمین ای بو تراب
با که بوداخر سلام افتاب
ای روان پهلوانی در بدن
پهلوان روح در میدان تن
مرد میدان مرد گرد
مرد عرفان مرد دانش مرد درد
ای حصار عرش بر فرش حصیر
وی غبار وحی بر خاک غدیر
ای بت بالاتر از تاویل من
لرزه افتد از تو بر تمثیل من
اندکی تاریک شو در نور خویش
تا ببینم در تو ذوب طور خویش
کور شد اندیشه ام دستم بگیر
عاجزم من از مراعات النظیر
عفو فرما استعارات مرا
سهو دان خبط عبارات مرا
یا علی قلیان روحم پاک نیست
جسم من در مرتع ادراک نیست
در درون من منیت مانده است
شعر من در جاهلیت مانده است
یا علی من مرد آهن نیستم
شاعر شمشیر و جوشن نیستم
یا علی از من مجو لحن شرار
من نمیدانم زبان ذوالفقار
من اسیری خفته در بند توام
من یتیم کوی لبخند توام
با اسیر خود سرافرازی مکن
با یتیمان دلم بازی نکن
شبنمی در من بنه تفسیر ناب
خطبه ای بر من بخوان در وصف آب
بامن از گلزار لولا ها بگو
بامن از افلاک بالا ها بگو
احمد عزیزی