پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احسان خواجه امیری» ثبت شده است


k0wcn4v71t26w1uqjko1.jpg


               گزارش سازمان هواشناسی

               هرچه می‌خواهد باشد،

               پس از تو

               هوا پس است!

               - از کتاب از لب برکه‌ها/ نشر چکه - مژگان عباسلو


         

امسال نیز یکسره سهم شما بهار

ما را در این زمانه چه کاریست با بهار ؟

۱۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۱۳
شما مرا درخت صدا کنید
۴۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۲۹
شما مرا درخت صدا کنید

هزار بار خطا را به توبه ای شستیم

ولی فرشته به یک اشتباه شیطان شد

فاضل نظری

پس دوستان خوشحال باشیم و یا مقلب القلوب بخوانیم...

با اللهم عجل لولیک الفرج....

یا مقلب القلوب و الابصار 

یا مدبر اللیل و النهار 

یا محول الحول و الاحوال 

حول حالنا الا احسن الحال




دوباره سال و ماه و روزی از نو          دوباره روز از نو و روزی از نو
خونه به خونه زندگی در زده             یکی یکی به آدما سر زده

تو چشم سبز کوه یه دنیا حرفه         رو گونه هاش گریه شوق برفه
برای رقص باد و برگ و بارون             ترانه خونده جنگل و بیابون

عید اومده دوباره بهاره آی بهاره        آخر انتظاره بهاره آی بهاره
شبیه قلب روشنه ستاره                دل زمین این روزا بی قراره

همین روزا وقتشه که دوباره             رخت زمستونیشو در بیاره
روزا میره فرصت ها رو میبره             بخندی و گریه کنی میگذره

غصه نخور شادی رو مهمونی کن       شادی کن و غصه رو زندونی کن
گذشته ها گذشته،رفته و برنگشته    آخر انتظاره بهاره آی بهاره

رو به خودت چشم و دلا رو وا کن       روز و شب مارو تو روبراه کن
خدایا حال مارو خوب میدونی            بهتر از این کن که خودت میتونی


++ امیر هاتف !   چرا وبلاگت حذف کردی ؟
۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۰۹
شما مرا درخت صدا کنید

تمام راه به یک چیز فکر می کردم 

و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد. 

خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود. 

چه دره های عجیبی ! 

و اسب ، یادت هست ، سپید بود 

و مثل واژه ی پاکی ، سکوت سبز چمن زار را چرا می کرد. 

qm6t21gmcw16rgxeq6wt.jpg

و ای تمام درختان زینت خاک فلسطین 

وفور سایه خود را به من خطاب کنید، 

به این مسافر تنها،که از سیاحت اطراف «طور» می آید 

و از حرارت « تکلیم» در تب و تاب است‌. 

.

برای این غم موزون چه شعرها که سرودند! 

ولی هنوز کسی ایستاده زیر درخت‌. 

ولی هنوز سواری است پشت باره شهر 

که وزن خواب خوش فتح قادسیه 

به دوش پلک تر اوست‌. 

هنوز شیهه اسبان بی شکیب مغول ها بلند می شود از خلوت مزارع ینجه‌. 

 مسافر سهرای سپهری.

-------------------------------------------------------------

نوا .ن :

 همین قد می دونم صدای احسان خواجه امیری است...



پ.ن:

جمله ای از "رندانه" :

به قول م . اشتاد : دل اگر خوب است خونی بهتر است ...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۳۱
شما مرا درخت صدا کنید
چه رسمی داری ای دوره زمونه
که هر روزت یه جا عاشق کشونه

هزاران سال که می جنگه آدم
نمی دونه گرفتار جنونه

زمونه آی زمونه آی زمونه

یکی با فرق زخمی توی محراب
یکی غرق به خون لب تشنه آب

یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته
یکی پاشیده خونش روی مهتاب

نفسهای بهار و گاز خردل
رو خاک آسمون رگبار تاول

همیشه عاشق از جونش گذشته
که عشق آسوون نبود از روز اول

هنوزم کار دنیا قیل و قاله
هنوزم صلح آدمها محاله

هنوز آدم نمیشناسه خدا رو
هنوزم قلب عاشق پایماله

زمونه آی زمونه آی زمونه

یکی با فرق زخمی توی محراب
یکی غرق به خون لب تشنه آب

یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته
یکی پاشیده خونش روی مهتاب




پ.ن:

شهادت امام جواد (ع) تسلیت باد ... امامی که 25 ساله به شهادتش رساندند ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۰ ، ۱۴:۲۷
شما مرا درخت صدا کنید