پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کبری موسوی قهفرخی» ثبت شده است

رهاست روسری نقره کوب ماه در آب

به گیسوان فرو هشته ی سیاه در آب

 

شبیه مائده ای آسمانی است امشب

برای هر چه که ماهی ست عکس ماه در آب

 

از این به بعد ولی شعر - برکه  تاریک ست

پری کوچک غمگین کشیده آه در آب

 

به دور بوته ی اندام او غمی ست زلال

شبیه ریشه شفاف یک گیاه در آب

 

اگر چه ماه ،پری را به بوسه ی نابی

کشید اول اردی بهشت ماه در آب

 

ولی در این شب شهریوری می اندیشد

که آفریده پری را به اشتباه در آب


کبری موسوی قهفرخی

+ ممنون از سروشا عزیز به خاطر این شعر زیبایی که هدیه دادن ...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۵۷
شما مرا درخت صدا کنید