پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

4.

به نماز ایستاده بود،دستها را به نشانه تکبیرة الاحرام برده بود بالا، که سراسیمه آمدند داخل:

امام! خرمشهر سقوط کرد..

نگاهی کرد و ابرویی درهم کشید و گفت: جنگ است دیگر.. الله اکبر..

...

خبر پشت خبر که امام! خرمشهر را پس گرفتیم، خرمشهر آزاد شد..

نگاهی کرد و ابرویی در هم کشید وگفت:

خرمشهر را خدا آزاد کرد..
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۰
شما مرا درخت صدا کنید

محمدعلی بهمنی، شاعر معاصر نیز در شعر زیر

تصویری از هجران امام خمینی (ره) را این‌گونه بیان کرده است:


«زنده تر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؟

مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم


هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید

ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم ؟


رفتنت آینه‌ی آمدنت بود، ببخش

شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم


ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر

می‌توانیم به جان شهدا گریه کنیم ؟


گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو

با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم ؟


ای تو با لهجه‌ی خورشید سراینده‌ی ما

ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم ؟


آسمانا! همه ابریم، گره‌خورده به هم

سر به دامان کدام عقده‌گشا گریه کنیم ؟


باغبانا! از چشم تو آموخته‌ایم

که به جان‌تشنگی باغچه‌ها گریه کنیم»


++ امام خمینی یا بهتر بگم آقا روح الله یک شخصیتی بود که 100 سال کار مفید می خواهد تا فقط شناختش و به بزرگی شان پی برد...

++از سخنان امام یه چیز هایی توی ذهنم هست اگر عمری بود این روزها منتشر می کنم اگر متن های دقیقش رو گیر بیارم....

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۲۰
شما مرا درخت صدا کنید

مــــــازاده عشقیم و پســــرخـــوانده جامیم              در مستى و جــــــانبازى دلدار تمامیم

دلـــــــداده میخــــــــــانه و قــــربانى شربیم               در بارگــــــه پیرمغان، پیــــــــر غلامیم

همبستر دلـــــــــدار و زهجــــرش به عذابیم               در وصـــل غریقیم و به هجران مدامیم

بى رنگ و نـــــــــواییم؛ ولــــــى بسته رنگیم              بى نام ونشانیم و همى در پى نامیم

با صوفــــــــى و با عارف و درویش، به جنگیم              پـــــــــرخاشگـر فلسفه و علم کلامیم

از مــــــــــدرسه مهجور و ز مخــــــلوق کناریم              مطــــــرود خرد پیشه و منفور عوامیم

با هستى و هستى طلبان، پشت به پشتیم             بــــــا نیستى از روز ازل گام به گامیم

امام خمینی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۸۹ ، ۱۸:۱۰
شما مرا درخت صدا کنید

دخترم!(1) آفات زیادی بر سر راه است. هر عضو ظاهری و باطنی ما آفت‎ها دارد که هر یک حجابى است که اگر از آنها نگذریم، به اولین قدم سلوک الى الله نرسیدیم. من که خود مبتلا هستم و جسم و جانم ملعبه شیطان است به بعضی از آفات این عضو کوچک و این زبان سرخ که سر سبز را به باد دهد و آنگاه که ملعبه شیطان است و آلت دست او، جان و روح و فواد(قلب) را تباه کند اشاره مى‎کنم.

از این دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل مشو، گاهى که در جلسات انس با دوستان هستى خطاهاى بزرگ این عضو کوچک را آنقدر که مى‎توانى شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضاى دوست شود چه مى‎کند. و چه مصیبت‎ها به بار مى‎آورد که یکى از آنها غیبت برادران و خواهران است، ببین با آبروى چه اشخاصى بازى مى‎کنى و چه اسرارى را از مسلمان روى دایره مى‎ریزى و چه حیثیاتى را خدشه‎دار مى‎کنى و چه شخصیت‎هایى را مى‎شکنى؟

آنگاه این جلسه شیطانى را مقیاس بگیر و ملاحظه کن در یک سال در همین امر پیش پا افتاده چه کردى و در پنجاه شصت سال دیگر چه خواهى کرد و چه مصیبت‎ها براى خود به بار خواهى آورد و در عین حال آن را کوچک مى‎شمارى و این کوچک شمردن از حیله‎هاى ابلیس است که خداوند به لطف خود ما را همگى از آن مصون دارد.

دخترم! نگاهى کوتاه به آنچه درباره غیبت و آزار مومنین و عیبجویى و کشف سرّ(آشکار کردن اسرار) آنان و تهمت آنان وارد شده؛ دلهایى را که مُهر شیطان بر آنها نخورده مى‎لرزاند و زندگى را بر انسان تلخ مى‎کند.


پی‎نوشت:

1- توصیه امام خمینی(ره) به عروسش است.

برگرفته از نامه حضرت امام خمینى (ره) خطاب به خانم فاطمه طباطبایى چاپ شده در کتاب ره عشق.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۸۹ ، ۲۱:۳۲
شما مرا درخت صدا کنید